انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۰۹ مهر ۹۸ ، ۱۱:۵۴

داستان روز اول مدرسه

دوشنبه اولین روز رفتنم به مدرسه ی جدیدم بود. برای روز اول مدرسه، شب قبلش، تمام کتاب و دفترهام رو طبق برنامه ی کلاسی که از مدرسه گرفته بودم، توی کیفم چپوندم و به فکر و خیال مدرسه ی جدیدم پلک هامو رو روی هم گذاشتم تا خوابم ببره. اما از شوق و ذوق و یا شایدم از استرس مدرسه، تا نیمه شب خوابم نبرد و از این دنده به اون دنده می چرخیدم.
اون روز حدود ۱ ساعت دیر بیدار شدم و با سرعت نور لباس پوشیدم و سوار موتور سیکلت داداشم شدم و رفتیم طرف مدرسه.
رسیدم در مدرسه دیدم کیفم باهام نیست!. هیچی دیگه دوباره برگشتیم خونه. مسیر هم زیاد بود. خونه ی ما شهرک بود و مدرسه ام وسط شهر. رسیدم خونه با سرعت کیفم رو برداشتم و بردم باهام.
رسیدیم مدرسه کلاس اول تموم شده بود. تا کلاس بعدی شروع شد رفتم سر کلاس و با خیال راحت کتابم رو در بیارم. اما دیدم تو کیفم برنامه روز شنبه توشه یعنی دیگه اعصابم داغون شده بود. 
به معلم گفتم برنامم رو اشتباه آوردم. گفت: تو کی برنامت رو درست میاری! حالا که رفتی خونه کتابتو آوردی میفهمی!
اجبارأ سوار تاکسی شدم و به خونه برگشتم و با ذهن مشغول و خستگی شدید، کتاب های روز دوشنبه رو گذاشتم تو کیفم و برگشتم مدرسه و فکر کنم به نیم ساعت آخر کلاس رسیدم.
کلاس دوم هم تموم شد. کلاس سوم ورزش داشتیم. رفتم دیدم ای داد، لباس ورزشیم رو نیاوردم. هیچی دیگه تو زنگ تفریح با سرعت دوباره برگشتم خونه لباسم رو برداشتم و مادرم از دیدنم دیگه نتونست جلوی خندشو رو بگیره. گفت: په! چیکار میکنی هی میری هی میای!
منم هیچ جوابی ندادم. اعصابم داغون بود. سوار آژانس شدم و به راننده التماس میکردم که سریعتر بره. تو راه چون سرعت داشتیم یه ماشین پیچید جلوی ما و تصادف شد و من با کله رفتم تو شیشه و درب و داغون شدم!!!!
منم که دیگه داغون بودم. سریع از ماشین پیاده شدم و سوار تاکسی دیگه ای شدم و به مدرسه رفتم.
رفتم مدرسه و ورزشم رو کردم و برگشتم خونه. رسیدم خونه لباسام رو در آوردم. اومدم شلوار تو خونه بپوشم که دیدم شلوارم نیست. شلوارم رو تو مدرسه جا گذاشته بودم.  دوباره سوار ماشین شدم و با پدرم رفتم مدرسه شلوارم رو آوردم.
وقتی رسیدم خونه دیگه یادم نیست چی شد احتمالا فشارم افتاده بوده و غش کردم. تا صبح خواب بودم.

سعید فلاحی

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۴

بهار آمدنی است...

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۳

موج دریا شده ای

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۲

نیستی

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۰

آواز اشباح

آواز اشباح:

 

در ایستگاهی متروک
به قعر فضا
می آید به گوش فضانوردی تنها
آواز اشباح 
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#سایفایکو
(سایفایکو ملهم از هایکوی ژاپنی است و از واقعیات علمی, ژانرهای علمی تخیلی (سایفای)، فانتزی و وحشت بهره می برد.)

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۳۰

انسان بازیافتی

انسان بازیافتی:

 

در مرکز رویان
از طریق شبیه سازی
بازیافت می کنند 
انسان را.
 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#سایفایکو

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۹

زهره

زهره:

 

در مسیر کهکشان نور
به آغوش می کشند زهره را 
سحابی ها
 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#سایفایکو
(سایفایکو ملهم از هایکوی ژاپنی است و از واقعیات علمی, ژانرهای علمی تخیلی (سایفای)، فانتزی و وحشت بهره می برد.)

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۹

خلاء

خلاء:

 

در ایستگاهٍ فضایی
در خلاء هوای نبودنت
به سختی می کشم
نفس!


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#سایفایکو

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۸

مریخ نا امن...

مریخ نا‌امن:

 

انسان ها با لباس مبدل
برای کشتن می آیند
مریخ دیگر جای امنی نیست!
 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#سایفایکو

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۷

اکسیژن حیات

اکسیژن حیات:

 

در گوشه ای از کیهان
منتظر مانده ام 
تا به آغوش بکِشَمت 
ای اکسیژنِ حیات!

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#سایفایکو
(سایفایکو ملهم از هایکوی ژاپنی است و از واقعیات علمی, ژانرهای علمی تخیلی (سایفای)، فانتزی و وحشت بهره می برد.)

زانا کوردستانی
۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۳:۲۱

برای عشق...


چه آن عشقی که آغوشت 
شرابْ با تو می نوشید 
چه آن تختی که از شهوت
به زیر پایت می رقصید،
 
و آن رگهای بی جانت
که پوشیده تنِ سردت
و آن میگرن که عقرب‌وار 
زَند بر سقفِ سرْ دردت 
 
همه تکرار شک هستند
درونِ قبری از تابوت 
به پای تو برای عشق
شبی زانو زدم مبهوت 
 
زلال آسمان هستی 
با طرح خنده‌ای روشن 
که بعد از رفتنم مانَد
به یادِ سنگِ قبرِ من 
 
تو آری عاشقم هستی 
همیشه عاشقت ماندم 
چه در باران که اسمت است 
چه در شعری که من خواندم 
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
 

 

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۲

مرا ببوس

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۳:۰۱

ماهیگیر

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۹

مرا ببوس

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۸

ساعت کوکی

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۸

پیله وار

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۷

تو را باید دوست داشت

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۶

کاش...

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۵

مهر جاودان

مهر جاودان:

یا رب تو آن سفر کرده را باز به من برسان
من مانده ام و این درد گران در این زمان
او را مرا همه جان است و روح و صد روان
ولله که باقی است بقای من به مهر او جاودان.

 
 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۰۷ مهر ۹۸ ، ۱۲:۵۵

کسرای پرویزی

- کسرای پرویزی:

آن قوس تنت کسرای پرویزی است
خط دو لبت خطوط نیریزی است
چشمان تو یک غزل شراب آلود
گیسوی سیاهت فرش تبریزی است
 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی