انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۱، ۱۴:۱۴ - عسل رویال
    عااالی
نویسندگان

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۴۹

شاعرانه‌نویس یا شاعر؟

شاعرنه‌نویس یا شاعر؟


 


عنوان مجموعه اشعار : هاشور ۴
شاعر : لیلا طیبی


عنوان شعر اول : قلبت

قلبت پُر است 
از ضَرَبانِ دوستت‌دارم‌های مکرر،
-- برای من؛
که هرگز به زبان نیاورده‌ای!


عنوان شعر دوم : نوازش‌هایت...

بارانِ،
نوازش دست‌هایت را
بر گیسوانم ببار - تا،،،
بهار بیایدوُ،
موهایم بویِ بابونه بگیرد!



عنوان شعر سوم : دلتنگی
این روزها که دلتنگِ توام،
حرف‌هایم؛
آبشارِ شعرند!



#لیلا_طیبی (رهـا)

نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)

عنوان مجموعه اشعار : هاشور ۴

عنوان شعر اول : قلبت

قلبت پُر است
از ضَرَبانِ دوستت‌دارم‌های مکرر،
-- برای من؛
که هرگز به زبان نیاورده‌ای!

عنوان شعر دوم : نوازش‌هایت...

بارانِ نوازش دست‌هایت را
بر گیسوانم ببار - تا،،،
بهار بیاید وُ،
موهایم بویِ بابونه بگیرد!

عنوان شعر سوم : دلتنگی
این روزها که دلتنگِ توام،
حرف‌هایم؛
آبشارِ شعرند!

نقد:
باید ماهیت شعر را برای شما بخوبی روشن کنم خوب دقت کنید شما در متن اول پیام می‌دهید که:
هرگز به من نگفتی دوستت دارم
اما این پیام آشکار را که هر خواننده‌ای به آن می‌رسد به شکلی زیبا و شاعرانه بیان کرده‌ای که قلب تو سرشار است از دوستت دام‌هایی که به من نگفتی! درست است تمام خوانندگان این متن به همین دریافت می‌رسند.
و در متن دوم فریاد کرده‌ای که:
موهایم را نوازش کن تا آرام بگیرم
اما باز هم این پیام آشکار را با تشبیهات و استعارات باران نوازش و رویش بابونه بیان کرده‌ای و باز هم روایتی بسیار زیبا و بسیار شاعرانه اما باز هم تمام خوانندگانت به همین پیام می‌رسند که نوازشم کن تا آرام بگیرم.
و در متن سوم هم پیام شسته رفته‌ات این است:
دلتنگ که می‌شوم شعر می‌گویم
و باز هم شاعرانه با تشبیه حرف به آبشار شعر و باز هم روایت شاعرانه.
روایت شاعرانه با تمام احساسی که در هر سه متن موج می‌زند شعر نیافریده است و چون تمام خوانندگانت به پیامی همسان و مشترک می‌رسند به جای شعر شعار نوشته‌ای البته نه شعار سیاسی که شعار احساسی و باید بدانی که بیان احساس در روایتی شاعرانه شعر نیست. حال ببینیم باید چه می‌کردی تا روایتت شعر شود:
باید برای فضای احساست که در هر کدام مشخص است فضایی مشابه نه عین آن شبیه فضای احساست در فضای خیال خلق می‌کردی دقت کن فضایی خیالی مشابه فضای احساس و آن را روایت می‌کردی بدون هیچ اشاره‌ای به فضای احساس، آن وقت روایتت حتی اگر شاعرانه هم نمی‌بود شعر بود و خواننده‌ات با دریافت فضای خیالی تو به احساسی که دوست داشت می‌رسید نه به احساس تو! در حقیقت تو آیینه‌ای صیقل داده بودی که خواننده خود را در آن مشاهده می‌کرد و لی حالا به جای خلق آیینه قاب عکسی از خودت را ارائه کرده‌ای قاب عکس منِ شاعر برای کسی تماشایی نیست چون هر کسی دوست دارد خود را در آثار هنری ببیند نه هنرمند را!
بیان و روایت شاعرانه نیمی از راه است که بخوبی پیموده‌ای ولی تا ماهیت هنری و شعریِ روایتت را درست نکنی شاعرانه نویس هستی اما شاعر نیستی.

 

منتقد : محمد مستقیمی (راهی)

 

محمد مستقیمی با نام هنری (راهی), شاعر , نویسنده, پژوهشگر, مترجم, منتقد در یلدای سال 1330 در روستای چوپانان بخش انارک شهرستان نایین در خانواده‌ای که از پدر انارکی و از مادر بیابانکی بود متولد شد، نسب او از طرف مادر با فاصله‌ی چهار نسل به هنر جندقی و با ...

زانا کوردستانی
۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۳۶

هاشور در هاشور ۷۴ #لیلا _طیبی

 

 

سربازِ بی‌اراده،

انگشت بر ماشه می‌فشارد!

زندانی‌ی نگون‌بخت

  با چشم‌های بسته،

دندان به دندان می‌خاید، اما'

                               ***

اسلحه حتا،،،

       --فکر نمی‌کند!

         

 

#لیلا_طیبی (رها)

#هاشور_در_هاشور 

#کتاب_اعجاز_عشق

زانا کوردستانی
۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۲۸

دل‌ته‌نگی


دڵم ته‌نگه‌!
بەڵام هیمای،
    --هەر پێ ئەکەنم!


🔄 برگردان:

 

دلتنگم!
اما هنوز،
    -می‌خندم!

 
#سه‌عید_فه‌لاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_کوردی
#هاشور

زانا کوردستانی
۲۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۳:۵۰

به دوای تو

- به دواێ تۆ:

 

 به دواێ تۆ،
من لەجێی ئاسمان...
                              دەگریێم...

 

🔄 برگردان:

 

بعد از تو
من به جای آسمان
گریه میکنم...


#سه‌عید_فه‌لاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور
#هاشور_کوردی

زانا کوردستانی
۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۳۶

هاشور در هاشور ۷۳ #لیلا _طیبی

تنها؛

خیابان‌های تهران را

       زیر پا می‌گذارم.

می‌اندیشم:

--دخترکان لبنانی،

پای درخت‌های سیب،

یا،،،

دوشیزگان فلسطینی،،،

--در سایه‌سار پرتقال‌ها

با کدامین کابوس

         معاشقه دارند؟!

 

 

 

#لیلا_طیبی (رها)

#هاشور_در_هاشور 

#کتاب_اعجاز_عشق

 

 

زانا کوردستانی
۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۳۷

مجموعه اشعار هاشور در هاشور ۲۱


۱۰۳
امروزه روز،،،
تفنگم را زمین گذاشته ام وُ
به قلم پناه آورده‌ام!
                         ***
چرا که سرزمینم
خسته از"خون و جسد"،
به تفکری نوین نیازمندست!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۰۴
تندیس‌های گریان،
مترسک‌های خندان،،
ربات‌های منظبط...
انسانیت پشت نقاب مهجور است!
...
آی‌ی‌ی جهان! 
با نظم نوین‌ات،،،
از ما چه می‌خواهی؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۰۵
آوردگاهم،
سطر سطر دفترِ من است!
وَ؛
از قلمم،
گلوله‌هایی می‌روید که،،،
هیچ توپ و تفنگی شلیک نکرده‌ست اما،
چرا
  بیدادگاه‌ها
      در وحشت‌اند!؟


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۵:۳۳

قلم عشق

زانا کوردستانی
۱۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۲۱

اکبر رشنو

اکبر رشنو

اکبر رشنو، شاعر، دبیر آموزش و پروش، کارشناس و مدرس زبان و ادبیات فارسی، منتقد و نظریه پرداز ادبی در روز پنجشنبه ۷ مرداد ماه ۱۳۳۳ خورشیدی در شهر خرم‌آباد دیده به جهان گشود.
دوران تحصیلات ابتدایی را در پلدختر گذراند و برای حرفه‌ی معلمی در دانشسرای بروجرد تحصیلات خود را طی کرد. 
او در  ۲۵ اسفند سال ۱۳۹۹ به عنوان ملک الشعرای شعر پاک، جایزه‌ای که توسط سایت شعر پاک به بهترین شاعران سال اهدا می‌شود؛ برگزیده شد. 
استاد طارق خراسانی موسس وبسایت شعر پاک، اکبر رشنو به عنوان شاعر و ادیب ، وزنه سنگینی در ادبیات ایران قلمداد کرده است.
از اکبر رشنو تاکنون کتاب‌های زیر چاپ و منتشر شده است:
۱- ماه بر چکاد (مجموعه شعر)
۲- بیجاده‌ی جنون (مجموعه شعر)
۳ - زیر خاکستر (مجموعه شعر)
۴- بی مانیفست (بیست و سه مقاله‌ی ادبی بر محور شعر سپید و خاستگاه و لوازم آن به نثری موزون)

همچنین از ایشان حدود پنجاه مقاله و نقد و نظر ادبی منتشر شده است.

مجموعه شعر "ماه بر چکاد" منتخب دو سالانه‌ی شعر سال ۱۳۹۳ استان لرستان گردیده است.

در ۱۲ اردی‌بهشت ماه ۱۳۹۸ خورشیدی با حضور جمعی از هنرمندان و دوستداران فرهنگ و ادب لرستان با همکاری بسیج هنرمندان، اداره‌ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان و کانون ادب خرم‌آباو، در آستانه هفته معلم، مقام شامخ ادبی استاد اکبر رشنو مورد تجلیل قرار گرفت.
در این مراسم، کامین عالی‌پور، عزیز نادری و عزت‌الله چنگایی از اساتید فرهنگ و ادب فارسی در استان لرستان به وصف ویژگی‌های شخصیتی و مقام علمی استاد اکبر رشنو پرداختند.

قالب شعری منتخب اکبر رشنو، سپید است. نوع سرایش و نگارش و نثر رشنو به گواه بسیاری از صاحب‌نظران این عرصه کاملا مشخص است و امضا ادبی محسوب می‌شود.
رشنو می‌گوید: "شعر سپید و عموما هر قالب شعری دردمندی انسان‌ها را بیان می‌کند، شعر لزوما باید داستان زندگی انسان باشد و دردمندی، ناملایمات، خوشی‌ها و غم‌ها را مطرح کند، شعر یک رسالت بزرگ را برعهده دارد و آن هم عدالت‌خواهی و آرمانگرایی‌ست است".


▪︎نمونه اشعار:

(۱)
چشمت!
تندر نگاه
می‌گشودم آغوششششششششششششششششش 
ِشوق
شرار
به بزم باران بودِگی موهوم
در تیر.


(۲)
چگونه 
مرثیه نباشم 
بر خسته و خونین خاطرات؟
لاله بود در باد
شخم می‌خورد
از شماتت و خار و سنگلاخ،
چگونه؟
چشم می‌توان غنود
کز هزار معبر سخت صعود
توفان و تاول عنود
دستاورد تو بود؟
چگونه؟
نگاه، رود خوناب
غریق روز نباشد 
وقتی حس بوی لجن می‌داد
بر جسارتم 
که پرواز تو بود
چگونه؟
فصل سبز بلوغ
به یغما می‌رفت 
در غبار هزار دروغ،
در بیستون می‌رفت 
عشق را در چنبره هزار گیسوی بلند 
چنگ و چکامه بود
بر این‌همه مرثیه،
می‌رفت در تاب بی‌شمار رسن روشنی 
روز هماغوش رویای تو 
بی‌گمان خواهد بود...


(۳)
صدای پای عطش 
در نگاه تو!
در کِش و قوس دوّار
می‌رفت 
در چاه و چوله،
های! گونه‌های زرد!
خیس خستگی 
در تمامت شرمگونی 
به رخ روز می‌نشست 
بهار؛ تاوان اینهمه خزان؟!
یخ‌زده بر بلندای نگاه
هرگز!


(۴)
چشم روشنی 

در زلال‌ترین ترانه‌های باران
باز خواهی گشت 
بر بوم بهار
در طعم لاله‌های واژگون
بر زمین زمخت و چشمان یخ 
گل خواهی کرد…
در عمیق نمناکی نگاه نرگسان،
تا هزاران جرثومه غلط 
هر چه بیشتر به قعر برود
قرن مضطرب را
می‌رهانی 
از تردید بودن
و
عشق 
مدار روشن چشمان لحظه خواهد شد 
به هر افق…


(۵)
رنگین کمان

وقتی 
به چشمانت،
پیله می‌کنم؛
پروانه می‌شوم
برای رسیدن
به هزار رنگارنگی بودن
 ” بال “
در توامان آب و آتش می‌زنم…


(۶)
تمثیل

من 
جنوبی‌ترین حادثه 
از آن چاله 
به این چاه
افتاده
در پیچ‌های پوچ
و
پوشالِ‌ های‌های بودن.


(۷)
شاخه‌ای اردیبهشت 
معلوم هست 
این هوای یخ 
با تو!
چه می‌کرد؟
باران بودی
می شد تگرگ بر سرت
و
در وسعتی دیگر 
برف می‌شدی
این روشنی جاری تو بود
که کدورت زمین، پاک می‌کرد
گل 
بر سر بود و نبود 
شاخه ی شکوفان می‌زد
و
اصلا 
تو 
بهار بودی
با بی‌شمار اردیبهشت در بغل.

 
(۸)
تابلو‌‌ 
 
تو 
با لبخندت
نامعادله‌ی زمین را
درهم می‌شکنی 
در اوج سگک غم 
تو رهاترینی 
چقدر مونالیزا در تو جاری‌ست.

 
(۹)
روزن نفس 
 
بیشتر از فصل 
عمیقی از نفس 
بهاری زودرس
از چکامه‌ی چشمانت 
سهمم بسست 
از این همه طوفان شیدایی 
که در تو هست 
در غزل‌ خوانیم به شرح نفس 
زبده‌ی عشقست 
برای شوریده ساحل سرگردان مست 
در اشتیاق
تا تلاطم‌ها موج بر انگیزند 
در مرداب‌های سکوت سرد
که روزن بر نیلوفران مشتاق می‌بست 
سر بکشند 
به مدام نفس 
که خط ارغوان به لبان خشک و خسته 
به صورت فردا می‌زد
تا دامان آرزو
از موج موج نو گلان پر کند 
بی‌هیچ زنجیره‌ی قحط و قفس.

 
 (۱۰)
تم طلوع
 
تو 
تبسّم طلوعی 
در بی قاب صبح 
گیسو افشان روشنی 
بر همه چیز. 


(۱۱)
آرایش مشرق
 
افق می‌شمارم
دمادم
چون مشرقی از
شهر چشمان خورشیدت
مرا
به طلوعی هرباره می‌خواند 
بی که
از مسافت و بلای بعد 
جان شیفته 
صبحت را
به چشمان و مردمک اشک ننشاند.

 
♡با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت استاد اکبر رشنو♡


گرد‌آوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)


منابع
http://sherepaak.com/poets/427
https://www.farsnews.ir/news/13980212000066
http://www.shaer.ir
https://shereno.com/profile.php?id=49055


لینک دانلود pdf اکبر رشنو
<a href="https://uupload.ir/view/شاعران_-_اکبر_رشنو_9mm.pdf/" target="_blank"><img src="https://s4.uupload.ir/css/images/udl6.png" border="0" alt="دانلود فایل با لینک مستقیم" /></a>

زانا کوردستانی


(۱۰۰)

ردّ بوسه‌هایت
بر لب‌هایم ماسیده‌ست
سهمگین وُ،
         --کشنده!
...
برایم،
فاتحه‌ای بخوان وُ،
آغوش بگشا
تا لاَشه‌ی مهجورم را
در بهشتِ 'سینه‌ات'
             --دفن کنم!

ــــــــــــــــــــــــــــ
(۱۰۱)
دیوار‌های اتاق،
خسته از پنجره‌های کاذب!
                             *
به ظهور دستی رهایی بخش
نشسته‌ام،
تا،،،
به تلنگری بگشاید پنجره را
شاید؛
هوایی تازه کند'
--اتاق غمباد کرده‌ام!

ــــــــــــــــــــــــــــ

(۱۰۲)
گاه،،،
یک لبخند ساده،
یا گلی سرخ،،،
چکمه‌های جنگ را
گم می‌کند!..
                            ***
مگر به "معجزه‌ی عشق"؛
ایمان ندارید؟!


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_در_هاشور
#کتاب_اعجاز_عشق

زانا کوردستانی
۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۳۰

وقت دیدار

❆ وقت دیدار:


برای دیدنم 
ساعتش را کوک میکرد 
اما وقت دیدار را
زنگ نمی خورد
هیچوقت

 

#لیلا_طیبی(رها)
#هاشور_در_هاشور

زانا کوردستانی

انجمن شعر و ادب میخانه

 

 

۷۰

پنجره‌ها را گشودم وُ،

طرحِ دیواری بهاره ریختم تا؛

یاس‌های پرچینِ خانه

از هجوم پاییز در امان باشند...

...

باور کن،

فردا، زمهریرِ 'زمستان'

راهی به فصل ندارد،

طلوع خورشیدِ چشم‌هایت

 --نزدیک است!

 

 

 

______________________

 

 

۷۱

کاش،،،

انعکاسِ زمزمه های (تو و من)

به گوشِ جهان برسد...

اگرچه می‌دانم'

 قاصدکِ ماه؛

سفرِ روزانه ندارد!

 

 

 

______________________

 

 

۷۲

سرگیجه ای بُهت برانگیزست' 

-روایتِ تو..

یعنی:

چه ربطی دارد؛

خشکسالی‌های جهان وُ،

سردرگمی‌های چارفصل؟!

وقتی،،،

   نباشی!

 

 

#لیلا_طیبی (رها)

#هاشور_در_هاشور 

#کتاب_اعجاز_عشق

زانا کوردستانی
۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۲۵

مجموعه اشعار هاشور در هاشور ۱۹

نگاه خیره ی من ،،،
با چشمانی بیگانه از خودم؛
ماتِ نگاهِ سردت بود...
دردانگیز بود برایم که،
چرا مثلِ گذشته‌ها'''
نگاهم را،
با تبسمِ همیشگی‌ات
    --پاسخ ندادی؟!
...
نکند--
سکّوی یخ‌زده‌ی غسال‌خانه
گرمای مهرت را
سرد کرده بود؟!
آه!
   آه؛
       --پدر!

پ.ن:
و سخت است فرزندی، پدرش را غسل دهدو،
      کفن بپوشاند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روسری‌ات را کنار بزن!
این مرز پارچه‌ای،
دیواری مرگبار‌ست
مقابل عاشقانه‌های من...

اینجا،،،
سربازی جان بر کف متوقف ست،
پشت خاکریزی پارچه‌ای‌!

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

مرا از اینجا ببر،
تا آبی آغوش نیلگونت،
تنگاتنگ موج بازوانت!
لابه لای مرجان‌های سرخِ دامنت،
شناور با ماهیان دستانت!
مرا از اینجا ببر،،
مى خواهم "بهشتم"
   --در اعماق پیراهن "تو" باشد.

 

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_در_هاشور

زانا کوردستانی

وَ چاله‌ای خواهم کند،

تا،،،

دفترِ شعرهایم را،

      زنده به گور کنم...

                              ♡

شعری که نتواند عاشقت کند،

"تلقین"ِ میّت ست وُ،

به کارِ گورستان می‌آید..

--بگذریم!

ـــــــــــــــــــــــــــــ

 

کافر تر از آنم که،،،

"انسان"ت بدانم...

تو خدایگانِ منی

آی ی ی ی

--تندیسِ جاندار!

...

به اعجازِ

دست‌های معجزه‌گرت

                --مومنم!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــ

 

بادبان‌ها را ،،،

عَلم کرده‌ام، امّا

توفان "عشق"

همچنان کشتی‌ام را

به بندرگاه آغوش تو،

هدایت می‌کند!

...

چاره ای؛

    مگر جز تسلیم'

               دارم!؟

 

 

#لیلا_طیبی (رها)

#کتاب_اعجاز_عشق

#هاشور_در_هاشور

زانا کوردستانی