انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۱، ۱۴:۱۴ - عسل رویال
    عااالی
نویسندگان

۳۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۴۱

تنهایی مضطر

- تنهایی مضطر:

یادِ تو
دردی است 
مچاله!
میان قفسهٔ سینه‌ام
لبریز از یک تنهایی مظطر!
و تمام روز
بی تو
کارِ من است
شانه کردنِ
موهای سیاهِ تنهایی،
و لاک زدنِ
ناخن های کبودش
شاید فراموشم شود
این تنهایی پر اضطراب را
و دوستت دارم هایی پر از افسوس
که از چشم هایم سرازیرند
در فراقت...
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۲۷ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۸

کاش که نروی...

💠 کاش که نروی:


مستحب است که گاه 
واجبی را سر بزنی!
ماندنت پر از ثواب است 
ای کاش که نروی‌...

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com

زانا کوردستانی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۴۲

کافه جمله - می پرسی از احوالم؟!

زانا کوردستانی
۲۶ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۷

دلم برایت تنگ شده است

💠 دلم برایت تنگ شده است:


نیستی اما من
هر روز و شب،
عکس ات را می بوسم
موهایت را نوازش می کنم
چای برایت می ریزم
و محکم در آغوش می‌فشارمت!
دیوانه نشده ام 
فقط دلم برایت تنگ است.

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com

زانا کوردستانی
۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۴۵

چشم

❆ #چشم:

 

چشم باز کن
این شعرها
راه به هیچ جا ندارد
جز چشمانت
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
https://t.me/sepkomikhaneh
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com

زانا کوردستانی
۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۵

پرندهٔ مهاجر

💠 پرنده ی مهاجر:


من، پرنده ای مهاجر
پر از دلتنڪَی 
هر روز 
شوق سفر دارم
اما... 
بال پریدن نه! 

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com

زانا کوردستانی
۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۴

انتظار دیدنت

💠 انتظار دیدنت:


پشت هر پنجره
که باز کنی 
مرا می بینی
به انتظارم نشسته ام!
دیدنت را

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
┏💕━━━━━━━━━━•┓
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛

زانا کوردستانی
۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۳

از تو

💠 از تو:


پیش از تو
پرنده های زیادی در من
آواز می خواندند
اما هیچ گلی
در درونم
باز نمی‌شد.

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
┏💕━━━━━━━━━━•┓
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛

زانا کوردستانی
۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۰۲

اتمام زمستان

زمــســتــان تــمــام و 
ســال تــحــویــل شــد
اما تــو بــه مــن تــحــویــل داده نــشــده اے...
یــکــبــار هــم کــه شــده
بــه مــوقــع بــیــا...

 

#لیلا_طیبی(رها)
#هاشور_در_هاشور

زانا کوردستانی
۲۱ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۳

اندوه

💠 اندوه:


به گمانم اندوه
پرنده ای است تنها
در غم جفت اش، غمگین
که حدِ فاصلِ دو کوچ...
بال هایش را سست می کند.

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
┏💕━━━━━━━━━━•┓
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛

زانا کوردستانی

زانا کوردستانی
۲۰ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۲

گل

💠 گل:


تو گلی هستی
در لوله ی تفنگ
که با ادای درست قلب
ضربانم را متوقف کردی.

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
┏💕━━━━━━━━━━•┓
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛

زانا کوردستانی
۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۴۶

مقاله

مقاله ی حضرت ابوالفضل در آیینه ی شعر شاعران

 

سعید فلاحی

 

زانا کوردستانی
۱۹ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۱

عطر تن تو

💠 عطر تن تو:


پنجره ها را باز بگذار
تا عطر تو
خیابان را در بر بگیرد
عطرِ تنِ تو
سِگرمه های
درهم شده ی جهان را
وا می کند...

 

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
┏💕━━━━━━━━━━•┓
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛

زانا کوردستانی
۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۲۰

داستان کوتاه - دندان

داستان کوتاه دندان

 

ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟
با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!
رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.
من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!
نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاهی کوتاه به دختر کوچکم انداختم و بغل‌اش کردم. 
دردِ دندانم به کلی فراموشم شد. انگار اصلأ درد نداشته است.

 

لیلا طیبی (رها)

زانا کوردستانی
۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۱۲

کلبه ای متروکم...

زانا کوردستانی
۱۷ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۲۰

دلنوشته - بهانهٔ آمدنت

 سلام...
امیدوارم حالِ تو و گلدانِ شمعدانی‌ها خوب باشد. همین‌که تو خوب باشی، حالِ من هم خوب خواهد بود. هر شب با شب‌بوهای باغچه برایت سلامتی آرزو می‌کنم. 
این روزها بیش از هر وقت دیگری، دلِ پر آشوبم بهانهٔ آمدنت را می‌گیرد. 
آمدی آفتاب با خود بیاور که هوای اینجا خیلی سرد است. اینجا قحطی عشق است و خانهٔ یاکریم‌های عاشق ویران‌.
تو بیا تا از این سرگردانی نجات پیدا کنیم.
 
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۱۶ اسفند ۹۸ ، ۰۸:۳۶

زمستان شد


زمستان شد
سرد ام است
گرمای دستانت را کم آورده ام

 

#لیلا_طیبی (رها)
#هاشور

زانا کوردستانی
۱۶ اسفند ۹۸ ، ۰۶:۳۱

وبلاگ انوشا - ای مستتر

زانا کوردستانی
۱۵ اسفند ۹۸ ، ۰۵:۲۴

کافه متن - پنجره ها

زانا کوردستانی