انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۱۰ تیر ۰۴ ، ۰۷:۳۹

امین نبهان‌آبادی

زنده‌یاد "امین نبهان‌آبادی خسرجی"، شاعر، نویسنده‌، بازیگر، نقاش، فوتبالیست عرب خوزستانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۷ خورشیدی، در اهواز بود.

 

 

امین نبهان‌آبادی 

زنده‌یاد "امین نبهان‌آبادی خسرجی"، شاعر، نویسنده‌، بازیگر، نقاش، فوتبالیست عرب خوزستانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۷ خورشیدی، در اهواز بود.
وی بازیکن سابق تیم‌های فوتبال شهباز اهواز، پرسپولیس اصفهان و ملی حفاری خوزستان بود.
همچنین وی،مقام سوم پروش اندام خوزستان در سال ۱۳۹۰ را هم در کارنامه‌ی ورزشی خود دارد. 
وی که به "شاعر خرابه‌ها" مشهور بود، در ۴ تیر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، در اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
 

◇ کتاب‌شناسی:
- ذوب در مسعود
- جسدهای تنها
- تا ثریا
و...
 

◇ فیلم‌شناسی:
- ساخت فیلم کوتاه "خانه‌ی خون"، به نمایش در آمده در مراسم اختتامیه‌ی کارگاه آزاد فیلم در سال ۱۳۹۷
- نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه "بامداد خیال" را در سال ۱۴۰۳
- گیج گاه، (سینمایی) ۱۳۹۸
- ناخوانده، (سینمایی) ۱۴۰۰
- قرارگاه سری، (سینمایی) ۱۴۰۲
- باله خون، (فیلم کوتاه) ۱۳۹۹
- پارتنر، (فیلم کوتاه) ۱۳۹۹
- مسلوب، (تله فیلم) ۱۳۹۹
و...
 

◇ نمایشگاه نقاشی:
- حضور در نمایشگاه نقاشی و طراحی با عنوان ناتمام در اهواز
- حضور در نمایشگاه با عنوان خورشید مربع در برج میلاد ۱۴۰۳
- حضور در نمایشگاه نقاشی با عنوان نگاره‌های تنها در گالری ریم اهواز ۱۴۰۳
- طراحی و نقاشی برای نمایشنامه‌خوانی گراز بازی در فیلم کوتاه ضرورت ۱۴۰۳
و...
 

◇ افتخارات ادبی و هنری:
- دریافت گواهی بین‌المللی حضور در نمایشگاه بین‌المللی نقاشی در کشور ارمنستان ۱۴۰۳
- کسب مقام دومی و سومی در نقاشی در استان خوزستان (مدارس ناحیه) در سال ۱۳۷۴
و...

 
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
 

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
حواس‌تان هست!؟
مبادا دوری من و شما
به آه تبدیل شود…
 

(۲)
اگر دست‌های ما در
شلوغی‌های شهر
از دست هم جدا شد
و مرا گم کردی
نشانی‌ام را از شاخه‌های گل سرخ بگیر
که رایحه‌اش شما را
تا در خانه من می‌رساند.
 

(۳)
بغداد آخرین عاشقانه‌ی من بود
زنی زیبا و اغواگر
چشمان سیاه‌اش در یک نگاه صمیمی
قلب را نشانه رفته بود
هیچ زنی در هیچ افسانه‌ای
مثل بغداد شکست‌ام نداده بود
همیشه به یاد چشمانت هستم
آن دو چشم آهو
همان دو چشم جادو.
 

(۴)
ساطور را محکم بزن
که نفرت بر جناق سینه نشسته است
غرق خون که شدیم
لاله خودش می‌دمد
دشت جنون از نو
با ترانه‌ای نو
خرمن‌ها را
به رقص وا می‌دارد
کاش نونهال‌ها
این آخرین طوفان را تاب بیاورند
تا به نور
تا به خورشید برسند.
 

(۵)
گفتی که تو نیاز منی
اما من می‌گویم که تو نماز منی
تمام نمازهای نخوانده‌ی من.
 

(۶)
این روزها با مرگ قدم می‌زنم
دستانش را
از دستم رها نمی‌کند
چه نعمت بزرگی‌ست
نازش را هم می‌کشم
فقط منتظر لحظه‌ی پروازم.
 

گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
 

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
 

سرچشمه‌ها
https://newsnetworkraha.blogfa.com
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
www.bamdadzagrosonline.ir
www.namnamak.com
www.100honar.com
@amin.nabhanabadi
@art.painting14
و...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۱۰
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی