مریوان حلبچهای
آقای "مریوان رحیم" مشهور به "مریوان حلبچهای"، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار کُرد، زادهی هفتم شهریور ماه ۱۳۵۸ خورشیدی، در حلبچه است.
مریوان حلبچهای
آقای "مریوان رحیم" مشهور به "مریوان حلبچهای"، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار کُرد، زادهی هفتم شهریور ماه ۱۳۵۸ خورشیدی، در حلبچه است.
وی که وی گاه با نویسنده دیگری به همین نام اشتباه گرفته میشود، آثار بسیاری را، از فارسی به کُردی و کُردی به فارسی ترجمه کرده است، که بیشتر آنها او در حوزهی ادبیات معاصر میباشد.
او در هفت سالگی و در پی بمباران شیمیایی حلبچه توسط "صدام حسین"، به همراه خانواده در کنار انبوه همشهریانش که از بمباران شیمیایی جان سالم به در برده بودند به ایران آمد. چند ماە در بیمارستانهای تهران تحت مداوا بود. پس از بهبودی مدتی به کرمانشاه و سپس به تهران نقل مکان کرد. وی فارغالتحصیل رشتهی علوم ارتباطات گرایش روزنامهنگاری است و هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد علوم انسانی دانشگاه علوم تحقیقات تهران است.
او طی سالهای متمادی حضورش در ایران با بسیاری از چهرههای سرشناس ادبیات ایران اعم از شاعران، نویسندگان، مترجمان و اهالی سینما و تئاتر در ارتباط نزدیک بوده و تاکنون آثار بسیار زیادی از ادبیات فارسی را که در ذیل به آنها اشاره خواهد شد به کُردی ترجمه کرده است؛ به گونهای که میتوان او را پرکارترین مترجم آثار ادبیات فارسی به دیگر زبانها دانست.
همچنین وی مدیر مسئول مجلهی کُردی "گلاویژ نو" است، که یک مجله فرهنگی ادبی است و تاکنون ۸۰ شماره از این مجله منتشر شده است.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
◇ کتابشناسی:
□ ترجمه کُردی به فارسی:
- رمان حصار و سگهای پدرم - شیرزاد حسن - نشر چشمه - ۱۳۸۲ - چاپ چهارم نشر نیماژ
ـ مجموعه داستان لامارتین - فرهاد پیربال ـ نشر ویستار - ۱۳۸۳
- مجموعه داستان مار و پله - فرهاد پیربال- نشر نی - ۱۳۸۵
- رمان سانتاگو دی کامپوستلا - فرهاد پیربال - نشر ثالث
- رمان آخرین انار دنیا - بختیار علی - نشر ثالث - ۱۳۹۳
- رمان غروب پروانه - بختیار علی - نشر نیماژ - ۱۳۹۴
- رمان عمویم جمشیدخان که باد همیشه او را با خود میبرد - بختیار علی
- رمان شهر موسیقیدانهای سفید - بختیار علی - نشر ثالث
- عاشقانههای جنگ و صلح - گزیده شعر فرهاد پیربال - نشر نیماژ
- عاشقانههای شیرکو بیکس - مقالات، گفتگوها وگزیده اشعار شیرکو بیکس - نشر نیماژ
- رمان دریاس و جسدها - بختیار علی - نشر ثالث
ـ مجموعه داستان خداحافظ دلدادگی ـ شیرزاد حسن - نشر ثالث - چاپ چهارم
- مجموعه داستان حاشیه نشینان اروپا - فرهاد پیربال - نشر ثالث - چاپ چهارم
- مرثیهی حلبچه - شعر - رفیق صابر - نشر آهنگ دیگر - چاپ ۱۳۸۶
- عاشقانههای لطیف هلمت - گزیدهی اشعار لطیف هلمت ـ نشر نیماژ
- عاشقانههای رفیق صابر - گزیدهی اشعار رفیق صابر - نشر ثالث
- خندە غمگینترت میکند - بختیار علی - نشر ثالث - چاپ هفتم
- تصاحب تاریکی - بختیار علی - نشر ثالث
- خانە گربەها - هیوا قادر - نشرثالث - چاپ پنجم
- سقوط آسمانها - جبار جمال غریب - نشر ثالث
- بندر فیلی - بختیار علی - رمان - نشرثالث
- به دوزخ ای بیگناهان - بختیار علی - نشر ثالث - چاپ سوم
- رویای مردان ایرانی - ماردین ابراهیم - نشر چشمە
و...
□ ترجمه فارسی به کُردی:
- چهار صندوق - بهرام بیضایی - نمایشنامه
- چوب به دستان ورزیل - غلامحسین ساعدی - نمایشنامه
- به کدام گناه ما را کشتید - عبدالحی شماسی - نمایشنامه
- چشمها را باید شست جور دیگر باید دید - گزیده شعر سهراب سپهری به همراه مقالاتی دربارهی اشعار و زندگی شاعر
- من فقط سفیدی اسب را گریستم - گزیدهی شعر احمدرضا احمدی
- پنجاه و سه ترانه عاشقانه - شمس لنگرودی
- باغبان جهنم - شمس لنگرودی
- ملاح خیابانها - شمس لنگرودی
- خشکسالی و دروغ - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- یک دقیقه سکوت - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- زمستان ۶۶ - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- ماه در آب - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- گلهای شمعدانی - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- رقص کاغذ پارهها - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- برلین - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- نوشتن در تاریکی - محمد یعقوبی - نمایشنامه
- مصاحبه - محمد رحمانیان
- خرده جنایتهای زناشویی - اریک امانوئل اشمیت
- داستان خرسهای پاندا به روایت ساکسیفونیستی که معشوقهای در فرانکفورت داشت - ماتئی ویسنی یک
- پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی - ماتئی ویسنی یک
- برای خرید که نباید پول پرداخت - داریو فو
- رابطه باز زن و شوهری - داریو فو و فرانکا رامه
- همه دزدها که دزد نیستند - داریو فو
- روز از نو روزی از نو - داریو فو
- زندگی یک هنرمند - ژان آنوی
- مرگ در میزند - وودی آلن
- مجردها - دیوید فوئنکینو
- اناکارنینا - آرش عباسی
- سقراط - محمدرضا نعیمی
- دردسرهای مرد مردە - کامران شهلایی
- حرفەایها
- روبینسون وکروزو - نینادینترونا - جیاکوموراویچیو
- دروغ - فلوریان زلر
- اولئانا - دیویدممت
- کمدی هنر در تئاتر - ادوارد دفیلیپو
- هنر- یاسمینا رضا
- خدای کشتار - یاسمینا رضا
- مرگ من روزی - گزیدهی اشعار فروغ فرخزاد شامل کتابهای تولد دیگر، ایمان بیاوریم با آغاز فصل سرد، به همراه گفتگو و مقالاتی درباره اشعار و زندگی شاعر
- برهنه باید زیر باران رفت - گزیدهی چهار کتاب از هشت کتاب، صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، ماهیچ، ما نگاە - شعر سهراب سپهری به همراه مقالاتی درباره اشعار و زندگی شاعر
- زن، تاریکی، کلمات - حافظ موسوی
- سطرهای پنهانی - حافظ موسوی
ـ خردهریز خاطرات و شعرهای خاورمیانه - حافظ موسوی
ـ اگر عاشق نباشیم میمیریم - گزیده اشعار سیدعلی صالحی
ـ یک بسته سیگار در تبعید - غلامرضا بروسان
ـ مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است - غلامرضا بروسان
ـ رنگهای رفته دنیا - گروس عبدالملکیان
ـ سطرها در تاریکی جا عوض میکنند - گروس عبدالملکیان
ـ حفرهها - گروس عبدالملکیان
- روز بخیر محبوب من - رسول یونان
- کنسرت در جهنم - رسول یونان
ـ من یک پسر بد بودم - رسول یونان
ـ پابرهنه تا صبح - گراناز موسوی
ـ زیباییام را پشت در میگذارم - آیدا عمیدی
ـ سوت زدن در تاریکی - شهاب مقربین
ـ خاطرات ماه، چاه، باغچه - افشین شاهرودی
ـ دهانم بوی گل مریم میدهد - کیوان مهرگان
ـ رمان گاوخونی - جعفر مدرس صادقی
ـ رمان جیرجیرک - احمد غلامی
ـ مجموعه داستان ها کردن - پیمان هوشمندزاده
ـ مجموعه داستان آدمها - احمد غلامی
ـ مجموعه داستان حتی وقتی میخندیم - فریبا وفی
ـ رمان مای نیم از لیلا - بیتا ملکوتی
ـ رمان خاطرات محرمانە خانە وادگی - محمد قاسم زادە
ـ چهل سالگی - ناهید طباطبایی
و...
◇ جوایز و افتخارات ادبی:
مریوان حلبچهای جوایز متعددی را کسب کرده است، که از جمله آن میتوان گفت؛ جایزهی قارهای از بین قارههای آمریکای لاتین، اروپا، آسیا و آفریقا را از آن خود کرده است. اکنون نیز جزو راهیافتگان به لیست نهایی جایزه ملی منتقدان آمریکاست. علاوه بر این نام او در لیست جهانی ۵۰ رمان قرن نیز قرار گرفته است.
از دیگر افتخارات او به قرار زیر است:
- برندەی جایزەی طلایی احمد هردی، بە عنوان بهترین مترجم سال اقلیم کردستان در سال ۲۰۱۱
- برندهی جایزەی بهترین مترجم سال ۲۰۲۰ از طرف نمایشگاە بینالملل کتاب سلیمانیه
- رئیس هیئت داوران بخش شعر جشنوارەی بینالملل گلاویژ ۲۰۲۰ سلیمانیه
- برندەی جایزەی شهید معروف برزنجی(داستاننویس بزرگ کرد، که حزب بعث اعدامش کرد) در سال ۲۰۰۹
- جایزەی کانون نویسندگان کرد، برای ترجمه ادبی سال ۲۰۱۳
- جایزەی کانون فرهنگی ادبیات ایران - تهران - ۲۰۱۷
- برندهی جایزهی یونسکوی جهانی به عنوان مترجم فعال و رابط بین دو فرهنگ در سال ۲۰۲۱
- رئیس هیات داوران بخش فیلمنامه کوتاە در جشنوارەی بینالمللی فیلم سلیمانیه ۲۰۱۶
- داور در جشنوارە بینالملل جشنوارەی تئاتر سلیمانیه ۲۰۱۷
- جایزهی ملی منتقدان آلمان در سال ۲۰۱۶.
و...
◇ بخشهایی از ترجمههای مریوان حلبچهای:
(۱)
ظهر همان روز به ما دستور دادند به پایگاه برگردیم. از طریق بی سیم سعی کردم به آنها بفهمانم خطر بزرگی ما را تهدید می کند، اما آنها گفتند: «دستور از فرماندهی کل قواست.» من از این چرندیات چیزی نمی دانستم و در بی سیم جیغ کشیدم: «به فرماندهی کل بگویید بیاید با کون خودش از این تپه گه گرفته که می خواهد ما رویش کشته شویم دفاع کند.» مطمئن بودم کار ما در آن تپه ساخته است. دلم برای خودم نمی سوخت، دلم برای آن جوان هایی می سوخت که تازه یاد گرفته بودند رؤیا ببافند. یک ساعت بعد بی سیم زدند و گفتند: «اگر به پایگاه برنگردید حزب همه شما را اعدام خواهد کرد.» با صدای خسته و گریانی که از همه بی سیم های دنیا شنیده شود فریاد زدم: «شاشیدم به حزب.. شاش...» با چشمانی پر از اشک به پیشمرگه ها گفتم: «به من گوش کنید، حزب می خواهد همین جا همه ما را مثل سگ بکشد... همان طور که ما امشب اسرا را سر بریدیم، آنها هم می خواهند ما را سر ببرند . در این جنگ هیچ کس از دیگری شریف تر نیست. می فهمید. شما جنگ دیده اید... یک شب تو حمله می کنی، شب دیگر آنها...
امشب همه شما را خواهند کشت. به حرف من گوش کنید . من تنها به آن تپه برمی گردم. مدتی است که آب از سرم گذشته، شجاع نیستم،فکر نکنید شجاع و این جور مزخرفات هستم.بیشتر از یک موش از مرگ می ترسم، اما هیچ کدامتان اندازه من مأیوس نیستید، حزب تصمیم گرفته در این تپه گه گرفته شهید بدهد. تا بعد برایش شب چهلم و چرندیات دیگر برگزار کند. مثل همه شما من هم از مرگ وحشت دارم اما نمی خواهم کسی از شما آنجا کشته شود. پیش مادرهاتان برگردید. آن کسی که می تواند برود و به این جنگ برنگردد... بهتر است برنگردد. کسی که می تواند برود و به این سرزمین برنگردد بگذار برود و برنگردد. هر که پولی دارد و می تواند کار دیگری انجام بدهد بهتر است کار دیگری بکند.»
[از کتاب آخرین انار دنیا / چاپ بیست و ششم / بختیار علی / مترجم مریوان حلبچه ای / نشر ثالث]
(۲)
چە جرمی بزرگتر آز ان است که انسان کسی را از صمیم قلب بخواهد و او دوستش نداشته باشد... ها... چه جرمی بزرگ تر از آن است که دست در خون خودت کنی و آنکه دوستش داری همچنان سردو صبور نگاه کند وخودش را بگیرد و بگوید، من دوست ندارم، من میگویم این از کشتن انسان به گلوله وحشتناکتر است...
[از آثار بختیار علی / نشر ثالث / چاپ جدید / آخرین انار دنیا]
(۳)
موسا بابک نگاهم میکرد و گفت: “بزرگترین عذاب آدمی پشیمانی واقعی است. هیچ نوع مجازات بیرونی نمیتواند مثل پشیمانی، آدم را از درون پاک کند. تازه، تو به چه فکر میکنی؟ به انتقام؟ هان، به من بگو میخواهی انتقام بگیری؟ باید این را بدانی که مجازات کسی را به تو نسپردهاند. انسان باید تلاش کند تا آدمها خودشان، خودشان را مجازات کنند. تفاوت جلاد و فرشته در این است که جلاد حق کُشتن آدمها را ندارد و آنها را میکُشد، اما فرشته حق انتقام دارد و با این حال انتقام نمیگیرد.”
بالاترین سطح مقاومت این نیست که انسان در تقابل با جلادها سلاح بردارد حملە ور شود، بلکه می تواند به محافظت از زیبایی و ارزش های والا بپردازد. شهرموسیقیدان های سپید تصویرگر نیروی محافظت از زیبایی درون ماست. یگانه امرمهم نزد من این است که خواننده در نهایت بداند که در درون هر انسان یک منجی و محافظ زیبایی وجود دارد و آن را به کار بگیرد.تلاش کرده ام رمانی درباره قدرت هنر و قدرت مدارا بنویسم، در دورانی که مدارا و زیبایی مورد تهدید قرار گرفته است.
بزرگترین انتقام از بیعدالتیهای دنیا این است که آدم شاعر باشد، موسیقی زیبا بنوازد، تابلوهایی خلق کند که بیننده را سرِ جایش میخکوب کند، جز این عدالتی وجود ندارد.
موسیقی بخشی از سفری عمیق و درونی است، بخشی از سفری خدایی به آنسوی چیزها، به آنسوی دیگرِ جاودانگی دنیا. انسان سه سفر مهم در پیش دارد: یک سفر به دل طبیعت، سفری فراسوی آسمان و سفری هم به درون خویشتن. انسان برای رسیدن به انسانیت، باید دستکم یکی از این راهها را طی کند. در این سفرها انسان تنهاست، هیچکس نمیتواند کمک چندانی به دیگری بکند. آن هنگامیکه انسان به درون خود میرود، به سوی طبیعت میرود و به سوی خدا، تنهاست. فقط چشم خودمان میتواند کمکمان کند و به ما بیاموزد تا درون خویش را ببینیم. بهتنهایی باید طبیعت را به سخن گفتن واداریم و به او گوش بسپاریم، بهتنهایی باید خدا را بیابیم؛ نه خدایی دیندارها و صوفیان خشکهمقدس، خدای ما؛ خدایی که بعدها باید ببینید و بشناسید، خدایی موسیقیدان؛ البته اگر موفق شوید او را ببینید و بشناسید.
زبان موسیقی را نمیتوان با هیچ زبان دیگری پیوند زد. واقعیت این است که موسیقیدان نباید به زندگی در چارچوب رخدادها و زمان و مکان و تاریخ و این جور مسائل محکوم شود. موسیقی با همهٔ چیزهای آنی و زودگذر فاصلهٔ بسیاری دارد. موسیقی فقط با جاودانگی در ارتباط است.
آب جز از خروش خودش، نمیتواند به زبان دیگری حرف بزند... فهمیدن در اصل به این معنا نیست که چیزها به زبان شما سخن بگویند. هیچ بلبلی به خاطر اینکه ما لذت ببریم، حنجرهاش را تغییر نمیدهد... هر آنکه بخواهد موسیقیدان شود، باید زبان دنیا را درک کند. موسیقی ادراک است؛ نه فقط درک چیزهایی که حرف میزنند و فریاد میکشند و صدای خود را به ما میبخشند. بلکه شنیدن آن چیزهایی است که هرگز صدا ندارند. موسیقی سفری افسانهای از ماورای صداهاست؛ سفری است از کنه سکوت.
وقتی میترسید، وقتی حس میکنید به مرگ و پایان نزدیک میشوید، موسیقی بنوازید. موسیقی میتواند فجایع را رام کند، میتواند مرگ را آسانتر کند.
موسیقی باید برای همهٔ زمانها باشد. برای دیروز و امروز و برای گذشتگان و آیندگان. شنوندهٔ حقیقی ممکن است یک پرنده یا پروانه یا ملخی کوچک باشد یا گلی که پایت را روی آن میگذاری.
چیزی هست که در لحظهٔ مرگ نمیخواهد با تو بمیرد... متنی زیبا، مثل پارهای شعر که در دلت نطفه بسته و میخواهد به دنیا بیاید، مثل تابلویی که سالها منتظرت بوده تا آن را بکشی و نکشیدهای.
همیشه احساس کردهام که زن موجودی قویتر از مرد است. گاه قدرتمندترین شخصیتهای من زنان هستند، حتی اگر کاراکتری منفی داشته باشند. اکنون به عنوان خواننده که به شخصیتهایم مینگرم احساس میکنم همیشه در شخصیتهای مرد من شک و تردید و پشیمانی وجود دارد. در مقابل ایمان، باور ژرف و عمیق و تغییرناپذیری بیشتری در شخصیتهای زن وجود دارد. شاید دلیلش این باشد که من همیشه در زندگی با زنان قدرتمندی روبرو شدهام. قدرت زن عمیقتر و درونیتر است و در لحظات مهم پدیدار میشود.
[شهر موسیقیدان های سپید / چاپ ششم، نشر ثالث/ بختیارعلی / مترجم مریوان حلبچه:)ای]
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
- شبکه خبری رها نیوز
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
@marivan_halabchayi
www.rokna.net
و...