۰۵ تیر ۰۳ ، ۰۳:۲۰
شعرهایی از ابراهیم اورامانی
▪ ترجمهی شعرهایی از ابراهیم اورامانی
(۱)
بیا با هم شعری بنویسیم!
تو چه مینویسی؟!
من فقط مینویسم: 
-- آخ که چه بسیار دوستت دارم!
 
(۲)
احتمالن،
در جایی بسیار دوری،
که اینچنین ماه گرفته است!
 
(۳)
تنهایی چنینست:
آفتاب طلوع کند و 
دوباره غروب کند و 
همچنان چشمانتظار کسی باشی!
 
(۴)
باز هم،
ابن تنهایی بود،
که تنهایم نگذاشت!
 
(۵)
اسمت را مینویسم و 
ساعتها به تماشایش میایستم!
یکهو ضربان قلبم تند میشود،
شبیه قلب اسیر چشمانتظاری
که منتظر است 
نامش را برای رهایی صدا بزنند. 
(۶)
آمدن چه بسیار به تو میآید و 
انتظار هم،
به من!
 
شعر: #ابراهیم_اورامانی 
ترجمه: #زانا_کوردستانی 
۰۳/۰۴/۰۵
بسیار زیبا