انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۲۱ تیر ۰۴ ، ۰۳:۳۳

سیروس نوذری

سیروس نوذری
 

استاد "سیروس نوذری"، شاعر ایرانی، زاده‌ی دوم شهریور ماه ۱۳۲۸ خورشیدی در تهران، و از سال ۱۳۵۳ خورشیدی، ساکن شیراز است.
 

سیروس نوذری
 

استاد "سیروس نوذری"، شاعر ایرانی، زاده‌ی دوم شهریور ماه ۱۳۲۸ خورشیدی در تهران، و از سال ۱۳۵۳ خورشیدی، ساکن شیراز است.
 

◇ کتاب‌شناسی:
- کوته‌سرایی (سیری در شعر کوتاه معاصر)، انتشارات ققنوس
- هایکونویسی، انتشارات نگاه
- درباره‌ی هایکو، انتشارات نوید شیراز
- مکالمات (مجموعه شعر)، انتشارات شاسوسا
- چنین زیبا نباش
- کپور در آب‌های سیاه
- بنفش بنفش‌های جهان
- با جان اشیاء
- بر ایوان چراغی نیست
و...
 

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
 

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
- چگونه ببینم آنچه را که نمی‌بینم؟
- تماشای باد کن.

(۲)
- کجاست تاریکی؟
- آن‌جا که ریشه‌های ما.

(۳)
- چه بر جای می‌گذاری؟
- نیستی‌ام را.

(۴)
- تکیه‌گاهت کجاست؟
- اندوه ناب خودم.

(۵)
- چرا چنین زیبایی؟
- مگر بنفشه می‌داند که زیباست؟
 

(۶)
- کجا پر کشید؟
- به جانبی که نشانت می‌دهم در آسمان.

(۷)
- آن دورترین ستاره‌ی عالم کجاست؟
- این‌جا که پا سفت کرده‌ای.

(۸)
- چه داری که پنهان کنی در آسمان؟
- مشتی لاژورد.

(۹)
- بعد از این مه چه خواهی دید؟
- غیاب آن که نیست.

(۱۰)
- از مدِ آب چه می‌دانی؟
- از ماه بپرس غریق موج.

(۱۱)
به زمزمه چیزی گفتم با شقایق
در باد
سر تکان داد.

(۱۲)
آه
ای راه
هرگز نیامده بود آن که رفت.
 

(۱۳)
نه خاک می‌ماند
نه خاطره‌ای
این عاشق‌ترم می‌کند به تو

(۱۴)
کدام با من است
این چراغ کوچک
یا جهان تاریک 
 

(۱۵)
همین که پنجره‌ای هست
یعنی که هست
جایی به دور دست

(۱۶)
مشت خاکی بجای خواهم گذاشت
به قدر بنفشه‌ای
که بنشانی

(۱۷)
پراکنده شده مه
تو پنهان شدی

(۱۸)
دود می‌کشید از عالم
دود...
از استخوانش بود

(۱۹)
قار... قار...
سیاه می‌گذرم
از غروبتان

(۲۰)
نه زلزله‌ای
نه دلشوره‌ای
چگونه ترک خورده دیوار.

(۲۱)
هیچ از او نماند
مگر
عطری در مسیری بی‌عبور
 

(۲۲)
تو هرگز اینجا نبوده‌ای
پس چگونه اینجا کنارم نشسته‌ای؟

(۲۳)
می‌بینمش یک روز بارانی
ای آسمان
ای خشکسالی

(۲۴)
دو تن بودیم
کنار هم
کنار این فانوس

(۲۵)
تو پنهان نیستی
منم
که پیدات نمی‌کنم
 

(۲۶)
داغ است فنجان چای
گرم است هوا
انگار تو هستی

(۲۷)
کجای جهان دورتر است
آن‌جا که تویی
این‌جا که منم…

(۲۸)
چه تاریک است جهان
نکند پروانه‌ای هستم
درون پیله‌ای…

(۲۹)
زیباست هنوز
چراغ
بی‌روشناش

(۳۰)
کفن، کافور، سفیداب
و یک سفیدی دیگر.

(۳۱)
این همان دم است
که باید بمیرم
بوی برف.

(۳۲)
بر دست‌هایش سر گذاشت
به وقت مرگ
گرگ بیشه پنهان

(۳۳)
برف‌بار
بر خواب سنگ
بر پلک تو.

(۳۴)
هر چه مدفون
زیر برف
مگر سفیدی اسب.

(۳۵)
خونین
میان شقایق‌ها
چنگ پلنگ.

(۳۶)
نشانم می‌دهد
نخی کبریت
هر چه تاریکی را.

(۳۷)
تدفین دوست
منم که می‌شنوم
جیک‌جیک گنجشک را.

(۳۸)
بر باد می‌دهد شکوفه‌هاش را
هر بهار
بادام پیر

(۳۹)
جمعیت جهان من‌اند اینان
اشیاء
با دهان‌های خاموش

(۴۰)
خوشا
درون تاریکی
ای اشتیاق ندیدن

(۴۱)
دم می‌زند هنوز
کپور
بر پیشخوان ماهی‌فروش.

(۴۲)
وزوزی کن
دو روز مانده از عمر
خرمگس.

(۴۳)
کاینات هر چه گو باش
این جوی
جهان دو جیرجیرک است.

(۴۴)
باز آمدند
لک‌لک‌ها
جز آن که بال‌هاش سفید برف.

(۴۵)
ندیدمش وقت مرگ
       زیر خاک
       به خاطرم آمد.
 

(۴۶)
چه باشد خورشید، چه نباشد
بی‌مرگ، زندگی نیست
مرگ، بی‌زندگی هست.

(۴۷)
می‌شکند شیشه،
می‌شکند یخ
آی آدمیزاد
تو از چه می‌شکنی؟

(۴۸)
چرخید جهان
دوباره آغاز شد
آن‌دم که لادنی می‌شکفت

(۴۹)
قار... قار...
جهان چگونه بود
اگر کلاغ نبود؟

(۵۰)
هیچ نگو
سکوت همان گفت
که او نگفت.

(۵۱)
این بوی توست
می‌بردم کنار پرتگاه
کنار آویشن

(۵۲)
راز من سپیدی اوست
میان برف می‌شکوفد و
              از یاد می‌رود.

(۵۳)
چه کوتاه
زمستان که رفته‌ای
بهار که باز نمی‌آیی.

(۵۴)
عطر افشان
یاس‌ها
بی‌حضور ما 

(۵۵)
کوتاه‌ترین راه
نگاهی
      به ماه

(۵۶)
یادگار مادر
قبض برق و آب
و چند اسکناس، زیر قالی

(۵۷)
کاش همان گنجشک زمستان باشد
این که میان شکوفه‌ها
پر می‌زند.

(۵۸)
گاه گنجشک ها چرا نمی‌خوانند؟
حتا بهار
پاسخ نمی‌دهد

(۵۹)
ترا به خواب دیده‌ام
سایه‌ای
به کام تاریکی

(۶۰)
تو می‌ماندی
اگر ماه، میان شاخه‌ها
قرار
         می‌گرفت.

(۶۱)
همین باد،
آشفته می‌کند موهاش را
حالا
      که نیست.

(۶۲)
بر انگشتم بنشین
تا بدانم
شاخه‌ای هستم

(۶۳)
سایه‌اش در آب می‌گذرد
بهارش
در باد

(۶۴)
هر دو پنهان
او
و عطر یاس‌ها

(۶۵)
پرپر زنان
بریده سر
کنار کاسه‌ی آب

(۶۶)
شب‌های سرد
پناه می‌برد
برف زیر برف

(۶۷)
خسته بود
زیر باران خفت و
بیدار نشد

(۶۸)
کجا رفته‌اند
برگ‌های پاییز؟
هر بهار پرسیده‌ام

(۶۹)
پیش از آدمی باران بود
پیش از آن
آه...

(۷۰)
گم نمی‌شویم،
بر باد می‌رویم.
- شکوفه‌ها گفتند.

(۷۱)
مگر با صدای باران
به یاد آیی
شیروانی متروک
 

(۷۲)
بیهوده سرک می‌کشی
سپیدار بلند
بسا پرنده‌ها که باز نمی‌آیند
 

گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
 

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
 

سرچشمه‌ها
https://newsnetworkraha.blogfa.com
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
www.just-poem.blogfa.com
www.m-bibak.blogfa.com
www.rain135.blogfa.com
www.vaznedonya.ir
www.iranketab.ir
www.piadero.ir
www.isna.ir
@Sirousnozari

و...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۲۱
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی