پرتو کرمانشاهی
استاد نامیرا، "علیاشرف نوبتی" متخلص به "پرتو کرماشانی"، شاعر کورد ایرانی زادهی ۶ مهر ماه ۱۳۱۰ خورشیدی در برزهدماغ کرمانشاه بود؛ که به دو زبان فارسی و کوردی شعر میسرود.
استاد نامیرا، "علیاشرف نوبتی" متخلص به "پرتو کرماشانی"، شاعر کورد ایرانی زادهی ۶ مهر ماه ۱۳۱۰ خورشیدی در برزهدماغ کرمانشاه بود؛ که به دو زبان فارسی و کوردی شعر میسرود.
پدربزرگ پدریش از مردم بختیاری بود که در زمان حکومت "بهرام میرزا معزالدوله" در سال ۱۸۳۳ میلادی به اجبار از لرستان به کرمانشاه کوچانده شدند. وی زبان کوردی را از پدربزرگ مادریش آموخت و او را به همراه برادر بزرگترش، از مشوقان و راهنمایان خود در ادبیات، در دوران کودکی دانسته است.
مجموعه اشعار پرتو کرمانشاهی با نام "کوچهباغیها" در سال ۱۳۷۷ به اهتمام "محمدعلی سلطانی" به چاپ رسید. بیشتر اشعار این دیوان به صورت شعر کلاسیک و به زبان فارسی هستند. اما چندین غزل کوردی نیز در انتهای کتاب به چاپ رسیده که در زمان انتشار به عنوان نمونههای برجستهای از شعر کوردی کرمانشاهی مورد توجه قرار گرفتند. در چاپ سوم کتاب در سال ۱۳۸۹ تعدادی شعر به لهجه فارسی کرمانشاهی نیز به انتهای کتاب افزوده شد. کاملترین مجموعهی اشعار پرتو کرمانشاهی در چاپ چهارم این کتاب گردآوری شده است که مشخصات چاپ آن به شرح زیر است.
نوبتی، علیاشرف، کوچه باغیها: سرودههای پرتو کرمانشاهی، تهران: مؤسسه فرهنگی نشر سها، ۱۳۷۷؛ چاپ سوم ۱۳۸۹، چاپ چهارم ۱۳۹۶.
پرتو در زمینه اشعار کوردی موفق شده تا ضمن سرایش شعر کردی بر وزن عروضی، به لحاظ زبانی نیز خلوص زبانی را حفظ کرده و برای انطباق شعر خود با عروض واژگان فارسی را وارد شعر خود نکند. شاید معروفترین شعر کوردی پرتو، غزل ئهرمهنی (ارمنی) باشد که توسط چند تن از خوانندگان کورد نیز به آواز خوانده شده است.
در تاریخ ۱۱ و ۱۲ تیر ۱۳۹۸ در کنگره مشاهیر کورد در سنندج از "پرتو کرمانشاهی" بهعنوان یکی از مفاخر زندهٔ کورد تقدیر شد. همچنین از سال ۱۳۹۳ با پیشنهاد و تلاش جمعی از فعالان کورد، دوستداران ادبیات در کرمانشاه و گروه فرهنگی دهنگ پهراو، روز ۲۷ اردیبهشت به عنوان «روز پرتو کرمانشاهی» نامگذاری گردید که با استقبال فرهنگدوستان کرمانشاهی واقع شد. انتشار فیلم مستندی از زندگی پرتو کرمانشاهی، انتشار ویژهنامه در نشریات کرمانشاه و انتشار یادداشتها و کلیپهایی از دکلمهی اشعار این شاعر در فضای مجازی از جمله فعالیتهایی بوده که هر ساله در این روز صورت گرفته است.
وی بامداد سهشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰ بر اثر کهولت سن در شمیران به سن ۹۰ سالگی درگذشت. پیکر وی در روز پنجشنبه ۷ بهمن ساعت ۱۱ تا ۱۳ ظهر در قطعه ۹، ردیف ۴۶، مزار شماره ۵۰ در باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده شد.
▪︎نمونه شعر کوردی:
(۱)
[ئهرمهنی]
ئاوارهگهێ بێچارهگهێ
بێخانمانم ئهرمهنی
ماڵت نیهزانم ها له کوو،
ڕووح و ڕهوانم ئهرمهنی
شیرینزوانم ئهرمهنی
دهردت وه گیانم ئهرمهنی
ترسم وهگهردم تا نهکهی،
بوشی بچوو، دهر وا نهکهیئهم
جا م دی دێوانهگهێ
ئاگر وهگیانم ئهرمهنی
تُ باو موسهڵمانی بکه،
لهی گهوره مێمانی بکه
ههرچی ک خوهت زانی بکه،
من ناتەوانم ئهرمهنی
بێخود ئهڕا ترسی؟ خوهمم،
قورسه دهمم، خاتر جهمم
مانگهشهوه، سایهێ خوهمه
ها شان وه شانم ئهرمهنی
نهوش ئهوقهره چشتی نیه،
دهر وا که بارم کهفتیه
ههر یهی چکه نهزری بکه
تهر بوو زوانم ئهرمهنی
ئهر یهی کهسی له دشمهنی
پرسی یه له کووره سهنی
وه گیان ههرچی کافره
ئوشم نیهزانم ئهرمهنی
له خوسه ئاگر گردمه،
ڕێ ماڵتان گوم کردمه
ئهر مردمیشم مردمه
مشتی سوخانم ئهرمهنی
پشتم له بار دهرد و خهم
شکیا نیهزانم چه بکهم
دهردم یهسه له ماڵ خوهم
بێخانمانم ئهرمهنی
ڕووژ و شهوم جوور یهکه،
دهر وا که نهومیدم نهکه
ئاخر وه ناشهڕ تازه م،
جاڵ و جووانم ئهرمهنی
دهر وا که زوتر «پهرتهو» ه،
مێمانهگهێ ئاخر شهوه
یهٔ شوشه لهو بهدمه
سهوه پڕ که بزانم ئهرمهنی.
(۲)
[الا یا ایها الساقی ادر کأساً که ناچارم]
الا یا ایها الساقی ادر کأساً که ناچارم
دلم تهنگه وه کی بوشم جوانی چی وه کو بارم
ریم کهفته دهر مالت وه بونهی عارض و خالت
وهتم گیان دهر بکم اما چویلت کهفته هاوارم
گل حسنت وه تالان برد ههر گلچین و ریواری
وه ناو ئی باخه ههر چو بید مهجنون من سهرو خوارم
دهم و قهد و چو و خالت گل و سهر و می و مشکه
و گیان و مال و دین و دل بهلا گهردان ههر چوارم
شوی بیلا له دلتهنگی سهرم له بان شانت بو
منیشهم چو سهر و زولفت ئزیزیم عازیهت بارم
وهتن چو دار بیده خزمت ناکهس نهزانستم
بکهن ئهر سهنگسارم خوهم وه خوهم کردم سزاوارم
جوانی چی امید دل نهمهن دیرم نهفهس کیشم
خدا مهرگم بیهی «پرتو» ئهرهی ئی کار و کردارم.
(۳)
[برشن دواره برشن]
برشن دواره برشن، ساقی د لم کهواوه
شیتم که تا نهزانم، زانستنم عهزاوه
برشن دل تو خوهش بو ساقی ئهگهر م دیمه
کهس گیان وه دهر نیهویدن لهی سال نا سهواوه
کلیامه و برشیامه ئی دهرده کهس نیهزاند
ئهشکم له تاو دوریت، ههم ئاگره ههم ئاوه
زانی ئهگهر توامهت کاریگه دل نیا بوم
وهختی وه لا دهمیگو، ئوشی نچو، جواوه
گونا وه ژیر زولفت بیلا بکهی خوهرئاوا
بومه خر چویلت جاری چ وهخت خاوه
دهردم کهسی نیهزاند، داخم له بیکهسی خوهم
تهنیا م چو بکیشم ئی ههمگه نا حساوه
ئوشم دلم ههلاکه تا دهس بنهیده تالان
ئوشد حهیا که «پهرتو» دهس لهی قسهیله لاوه.
(۴)
[واران]
کهم بوش بچم دیره، لــهی شرشر وارانه
یه شهو بمینه لامان، مهر ایره بیاوانه
ئامان وه تو هاوردم، دی بال و پهرم نهشکن
چو کوتر زهخمیگم، هامه لیو ای بانه
عمریگه چهوه ریتم، پامال جوانیتم
بیلا که دهمی تهر کهم، لو چک چک زلفانه
کهم بوش بچم دیره، ئهر مردمه چو هی لم
ئاخه شوی کهت خیسه، لی وهخت زمسانه.
(۵)
[وههاران]
وههاران هات وچی، واران نهواری
گلی لهی باخه مشکل سهر دراری
مهگه خیون جوانهیلی که رشیاس
بکهی ئی سهرزهمینه ئاویاری
***
ئهگهر بومه دهسه گول پهر پهرم که
له دهر مالد ئهگه ری بیم دهرم که
وهلی تا دلخوهشیم ئی هات و چینه
دو سه رووژ ی ترهک دهس وه سهرم که
***
دلم شکیا وهتم له تو جیا بووم
تنیش کاری نهکردی دلنیا بووم
گلاره ی راسهگهم شهرتو له داخت
له ئی ملکه نهمینم ئهر پیا بووم.
▪︎نمونه شعر فارسی:
(۱)
چون حبابی دیده وا کردیم در دریای هیچ
عمر بگذشت ای دریغا بر سر سودای هیچ
در میان جنگلی از آهن و دود و غبار
شهر هیچستان ما را بین و این غوغای هیچ
جعبه شهر فرنگ است و به هر سازی در آن
صورتکهایی که میخندند بر سیمای هیچ
بر سر آمال خود بیدست و پایان پایمال
وانکه را دست است و پا بنهاده بر سودای هیچ
مهر بی مهری نهاده بر جبینها داغها
در فسون لفظها پنهان شده معنای هیچ
خسته از نیرنگ و افسون چشمها و گوشها
تا که میکوبد بر این طبل بلند آوای هیچ
آی باران گر همه در دانه داری زینهار
جز گل حسرت نخواهی چید از این صحرای هیچ
شمع من مستانه میرقصی در آغوش نسیم
باش تا از روزنی سر بر کند فردای هیچ
خود گریزی خستهام آیا پناهی مانده است
ای کدامین کوچهی متروک و ای دنیای هیچ
شعر ما پرتو در این آشفته بازار ریا
هم چو تشریفی است کاویزند بر بالای هیچ.
(۲)
گفتی خدا نخواست نگفتی چرا نخواست
ما هم نخواستیم، خدا خواست یا نخواست
ای دوست از فسانه تقدیر لب ببند
مهمان ما نصیب ز خوان قضا نخواست
با ما مکن ستیزه که ما را گناه نکشت
ای مدعی الهه معنی تو را نخواست
کشتی شکستهای که به طوفان عنان سپرد
پرتو هدایت از مدد ناخدا نخواست.
(۳)
ای از نوا در هر سری افکنده شوری
عشاق را از خاوران چون بحر نوری
آوای تو در گوش جان پیچد به شبها
همچون درای کاروان از راه دوری
از آن دهان دلنشین هر بیت حافظ
شاخه گلی ماند به گلدان بلوری
چون واکنی لب با صبوری کن صبوری
آتش زنی بر خرمن هر ناصبوری
گلبانگ چاووشانهات چون خیزد از دل
گویی کند با عاشقی نجوا چگوری
پیغام راز آوردهای از لحن داوود
یا خود کلیم دیگری از کوه طوری
رسته گل آواز تو ای رامش جان
چون چشمه ساری در کویر سوت و کوری
ای نغمهات پروردهی شهد و ملاحت
هم شور شیرینی و هم شیرین شوری
اکنون که معراج هنر شد جلوه گاهت
زیبد عقابی بودن و اوج غروری
هر چند در ایام ما قدر هنر را
زر در ترازو باید و بازوی زوری
باری به جان فریاد باید زد که این شب
خواب سموری دارد و پای تنوری
در شعر پرتو گو شجریان هم نگنجد
جانا تو خود جانمایهی هر شعر و شوری.
(۴)
تا جلوه کرد بر سر، موی سپید ما را
آیینه هر چه کوشید دیگر ندید ما را
نقش خیال خویشیم بر لوح آفرینش
گفتی که دید ما را هر کس شنید ما را
رفت آن شب شراب و آن شور و حال مستی
حتی خیال آن هم از سر پرید ما را
چون موج خود گریزی تا بیکران رمیدیم
هر ساحل از کناری دامن کشید ما را
بیحاصلی از این بیش باشد که را، که صیاد
زندانی قفس کرد از شاخ بید ما را
نقش آفرین هستی هر نقش زد عبث بود
صد بار اگر شکست و باز آفرید ما را
چون غنچهای فسرده دور از پسند گلچین
شرمندهی خزانیم کز شاخه چید ما را
تیری به چله داریم ز آزادگی چو آرش
گر از گذشت ایام قامت خمید ما را
جز بادهی کهن از هر کهنگی بریدیم
کان هم در این زمانه از خود برید ما را
دریا سراب اگر شد در چشم ما عجب نیست
هر روز با فریبی دادند امید ما را
دردا که عمر طی شد در اضطراب عالم
هر کس که مشکلی داشت دل میتپید ما را
ما خود ز گمرهانیم پرتو به راه مقصود
بیچاره آن که عمری از پی دوید ما را.
(۵)
[قطرههای باران]
ای قطرههای باران با جویها بگویید
کان رهرو غم آلود زین رهگذر کجا رفت
ای جویهای آرام از رودها بپرسید
زین راه راز پیوند آن همسفر چرا رفت
ای رودهای سرکش که آشفته و سبک پوی
آغوش میگشایید دریای بیکران را
آنجا که بینهایت در بیکران غنوده است
از موجها بجویید آن راز جاودان را
ای قطرههای باران ای جویبار آرام
ای رودهای سرکش وی بحر بیکرانه
سرگشته و ملولم در دشت خاطر خویش
آیا شما ندارید زآن بینشان نشانه.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
منابع
- سلطانی، سها، پژواک کوچه باغیها: نقدها و نظرها، شعرها، نامهها و نوشتهها و نگاهی به احوال و آثار پرتو کرمانشاهی، تهران نشر سها، ۱۳۹۰، اتوبیوگرافی: ص۷–۴۵.
- پایگاه اینترنتی روزنامه اطلاعات: کوچه باغیها، نوشته دکتر مظاهر مصفا، چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۲.
- همشهری آنلاین: نگاهی به شأن شعری پرتو کرمانشاهی و فرهنگ کردی، خرامان ای خرامان ای خرامان ، بابک دولتی ، ۲۵ اسفند ۱۳۸۳.
- خبرگزاری باشگاه خبرنگاران.
www.kermanshah.ichto.ir
www.artkermanshah.ir
www.fa.m.wikipedia.org
www.shaboneh.com
www.poempersian.ir
@tajlilkurdistan