کیوان قدرخواه شاعر اصفهانی
زندهیاد "کیوان قدرخواه" شاعر و وکیل دادگستری، زادهی ۱۸ اسفند ماه سال ۱۳۲۲ خورشیدی در اصفهان است.
زندهیاد "کیوان قدرخواه" شاعر و وکیل دادگستری، زادهی ۱۸ اسفند ماه سال ۱۳۲۲ خورشیدی در اصفهان است.
آقای "ماردین ابراهیم" (به کُردی: ماردین ئیبڕاهیم)، شاعر معاصر کُرد، زادهی سال ۱۹۷۴ میلادی، در سلیمانیه اقلیم کردستان است.
ماردین برای دو دهه، ساکن شهر لندن بود و در مقام رماننویس، شاعر، جستارنویس، مترجم و استاد دانشگاه تاکنون چندین رمان، مجموعه شعر و ترجمه منتشر کرده است.
رمان «رویای مردان ایرانی» نخستین اثر او در ادبیات داستانی است، که سال ۲۰۰۸ میلادی، از سوی موسسهی چاپ و پخش سردم در سلیمانیه منتشر شد و مورد ستایش اکثر نویسندگان و منتقدان بزرگ کُرد، از جمله شاعران و نویسندگان جهانی مانند "شیرکو بیکس"، "بختیار علی" و "شیرزاد حسن" قرار گرفت.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
صبحها با موهای ژولیده از خواب بر میخواستند و
غروبها با کوزهای شکسته از چشمه باز میگشتند،
خواهرانم،
عطر گیلاسهای نرسیده را تداعی میکردند،
بوی انتظار!
انتظاری که همچون پیچک از پنجره آویزان بود.
انتظاری که شبیه غبار مرگ بر برگها نشسته بود.
(۲)
خواهر بزرگم میگفت:
- بگذار مرگ بیاید! گریهکنان بیاید!
چگونه نگریم؟! وقتی من میمیرم و کسی نخواهد گفت دریغا!
من میمیرم و مرگ من،
به اندازهی افتادن سیبی کال،
تأثیری بر جاذبهی زمین ندارد!
من میمیرم و مرگ من،
به اندازهی انعکاس برخورد هستهی انگوری در آب چشمه
بر نظم فصلها مؤثر نیست.
مرگ من به اندازهی به گل نشستن نهنگی
خلق و خوی طبیعت را به هم نمیریزد.
(۳)
تو هم فریب جهان را خوردی!
بله! دنیا چنین است!
اول شانهبهسرها را کباب میکند و
سپس پرستوها را
و وقتی دلبستهاش شدی چون فاحشهای تو را رها خواهد کرد.
و چون هرزهای رو از تو میگیرد،
بله! دنیا چنین است خدیجه*!
--------
* خدیجه گولاوی، دختری که ماردین به او دلبسته بود.
(۴)
مرا میگویی که غریبهها رویا نمیبینند؟!
اما من، روزهایی که چون سگ در ترکیه
از سرنوشت خود بیزار بودم،
تو را به یاد داشتم و رویاهایم را با تو مرور میکردم.
تو در خاطرم بودی،
تو رویا و آرزویم بودی،
آن هنگام که در اسطبلها بیگاری میکردم و
بر روی بتونهای سرد بندرگاهها میخوابیدم.
(۵)
چه وقت، بین من و تو چنین شکرآب شد، خدیجه؟!
به یاد داری که جوجهای داشتیم
که از ترس غرش هواپیماها خودش را پنهان میکرد!
جوجهای که با گنج قارون هم عوضش نمیکردیم!
به یادداری در آغل قوچها،
شیر بزها را سر میکشیدی،
چونکه مادری نداشتی!
دوست دارم همچون شاعران بگویم: روزگارت سیاه بود!
ولی واقعن روزگار سیاهی داشتی!
دخترکی بودی که حتا از اتومبیل هم میترسیدی،
گمان میکردی که گاویست و خداوند تبدیلش کرده به آهن!
(۶)
مرا میگویی: پسران رحمی در قلب و جانشان نیست!
اما من در اسکله، شبهایی که همراه ماهیگیران
خودم را با آتشدانهای حلبی گرم میکردم،
تو را به خاطر داشتم.
تو در یادم بودی تمام غروبهایی
که من در قایقها، قرآن میخواندم.
(۷)
دنیا چنین است خدیجه!
ابتدا تابش آفتاب را بر تو عیان میسازد
تا که فریب پرتوهایش را بخوری.
صبح کاذب را بر سر راهت میگذارد،
تا که در دام نسیم صبحگاهیاش گرفتار شوی!
با زیباییهایش فریبت میدهد،
که گمان کنی خوشبختی!
و بعد دقیقه به دقیقه عمرت را از تو میستاند
ولی تو باز احساس خوشی و شادی میکنی!
و وقتی دنیای خائن،
با این همه خیانت بر تو چیره شد،
آنگاه همچون رفیقی بیشرف،
داراییهایت را از تو میگیرد،
و همچون دوستی ریاکار،
خنجر از رو بر تو میکشد!
شعر: #ماردین_ابراهیم
برگردان: #زانا_کوردستانی
آقای "اوشن وانگ" (Vương Quốc Vinh)؛ شاعر، مقالهنویس و رماننویس ویتنامی آمریکایی، زادهی ۱۴ اکتبر ۱۹۸۸ میلادی در سایگون ویتنام است و سالهایی از عمرش را به عنوان یک پناهنده در کمپی در فیلیپین سپری کرده و اکنون ساکن نورتهامتون، ماساچوست است.
استاد "بهروز سپیدنامه" فرزند "جلیل" زادهی سال ١٣٤٥ خورشیدی، در شهرستان ایلام است.
شعر جدید از هرگونه معنی شدن میگریزد
خوانشی بر کتاب رونمایی خیال
مجموعه اشعار آقای حسن صدیق (ریوار)
به قلم: زانا کوردستانی
شماره شانزدهم ماهنامه فرهنگی و اجتماعی و ادبی زال منتشر شد. ( آبان ماه سال ۱۳۰۴)
▪️صاحب امتیاز و مدیر مسئول: #قاسم_سیاسر
▪️سردبیر: #علی_شاهمرادی
▪️ اعضای هیئت تحریریه: مریم محمدیان، بهار رضایی گَلِج، سحر رستگار ژاله، غلامرضا عمرانی، جواد شهنازی، جواد محمدی خمک، محمدعلی آزادوند، ناصر نخزری مقدم، محمد میر
▪️مدیر هنری: سحر رستگار ژاله
▪️ صفحهآرا: رقیه مهرابیان
▪️مسئول تارنما: فاطمه عشقیزاده
▪️روابط عمومی: کوثر سیاسر
▫️با آثاری از :
ناصر چاری، غلامرضا عمرانی، قاسم سیاسر، علی شاهمرادی، جواد محمدی خمک، سحر رستگار ژاله، ناصر نخزریمقدم، ضیا خزاعی، نازنین فروغی، کلثوم بزی، ای.آر.داد، لیلا زمانی، آهوگ گل، عبدالمهدی نوری، #هیوا_قادر، فاطمه مشاعی، شرف شاد، حنانه رودباری، #نهبهز_گوران، داوود جمالی، #رامیار_محمود، فاطمه تنبیه، بهار رضایی گلج، داریوش جلینی، نسترن سفری، فهیمه محمودی، حسین سبزهصادقی، محمد میر، الهام کریمی، ندا یاسمی، یزدان سرگزی، نیره جهانبین، همایون خداییان، مرحوم محمد نوریصادق، بابک ابراهیمپور، معید گلچشمه، مها دیبا
#ماهنامه_زال
#سیستان_بلوچستان
#زاهدان
@zaal.magazine
آقای "محسن حسینخانی"، شاعر کرمانشاهی، زادهی سال ۱۳۶۷ خورشیدی، در کرمانشاه است.
استاد "بکر محمد امین" (به کُردی: بهکر محهممهد ئەمین) متخلص به "خالە بکر" (به کُردی: خاڵە بەکر) شاعر کُرد عراقی، زادهی سلیمانیه است.
وی که از دانشگاه صلاحالدین اربیل فارغالتحصیل شده است، اکنون در شهر روتردام هلند ساکن است.
■●■
(۱)
جلوی چشمهایم، هی میآیی و میروی،
جواب سلامم را هم نمیدهی،
چیست این زمستان سخت روح سپردن؟!
الههها گناه کردهاند،
و تمام نظم زمین را زیر و رو کردهاند،
کاری کردهاند که خوشبختیهایم را فراموش کنم.
برای قد و بالای رعنای تو نذر کردم
تا که دلم را به دستهای تو بسپارم.
حتا اگر برای راحتی خودت،
آنرا مچالهاش کنی،
شرحه شرحهاش کنی و از ضربان بیاندازیاش!
هیچ از علاقهام به تو کم نخواهد شد، نگران نباش!.
(۲)
بخاطر تو مینویسم،
زیرا جز کلام تو، قلم من،
چیز دیگری نمیتواند، بنویسد.
در فراق تو هیچ چیز زیبایی در این جهان نمیبینم،
با نگاهی غمگین، جلوی در خانه، چمباته زدهام!
هیچ نمیتوانم که سر پا بیاستم و قدم از قدم بردارم،
هرچقدر هم دور باشی،
باز به سویم باز خواهی گشت
چرا که تو چراغ روشنی بخش و
خورشید روزگار سیاهم هستی
تو، حاصل رنجهای بیپایان زندگی منی
تو تنها کسی هستی که به زندگی بیسر و سامانم، .آرامش میبخشی
تویی که همچون گلی سرخ
در میان دشت چشمانم به چشم میآیی
دریایی بیپایانی
و خداوندگار معبد لحظههای تنهایی منی.
(۳)
چرا چنین ساکت نشستهای عزیزم؟!
خودت که خوب میدانی،
از وقتی به دنیا آمدهام تاکنون
لحظهای دوریات را تاب ندارم!
و هر وقت و بیوقت منتظر دیدارت هستم
همزمان با گشودن در خانه،
بعد از هر سلام گفتنی،
بلاگردان قد و بالایت میشوم!
چرا چنین ساکت نشستهای عزیزم؟!
شرط کردهام تا که نیایی،
هر صبح به عکست صبح بخیر بگویم،
دیگر باز آی...
باز آی تا دلم را برایت، تکهای ابر زار کنم
و هر کجای این آسمان که تو مایل باشی،
به آنجا روانه کنم.
شاعر: #خاله_بکر
مترجم: #زانا_کوردستانی
استاد "سید فرید قاسمی" نویسنده و پژوهشگر لرستانی، زادهی ۱۹ شهریور ماه ۱۳۴۳ خورشیدی در خرمآباد است.
زندهنام "سید مسعود محمودی" فرزند "سید مرتضی" شاعر و معلم ایرانی، متخلص به "شباهنگ" در سال ۱۳۱۹ خورشیدی در نهاوند دیده به جهان گشود.
آقای "علی پاکی" (به کُردی: عەلی پاکی)، شاعر کُرد، زادهی اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
(۱)
قلم آزادیخواه همچون باد وزان
تمام گوشه و کنارههای جهان را در بر خواهد گرفت!
ولی وقتی به سرزمین دیکتاتوران رسید،
یا باید بیصدا از آنجا گذر کند،
یا که زبانش را خواهند برید.
(۲)
چه بسیار دلتنگتم، ای مادر!
بیتو در این غربت،
از دو وطنم دور افتادهام،
اگر که اینجا بمیرم،
نه بوسههای تو را میبینم و
نه قبرستان کردستانم را...
(۳)
بگذار شاعر بمانم!
بگذار شاگردی تنبل و بیهنر باشم،
چرا که نمیتوانم،
کلمات را به خوبی بیاموزم
و نه میتوانم،
با درک رنگها،
دوست داشتن تو را ترسیم کنم،
اما خوب میدانم که میتوانم،
جز تو بر همه کس چشم بپوشم...
گردآوری و ترجمه به فارسی:
#زانا_کوردستانی
زندهیاد "میر نوروز" ملقب به "رند لرستان" نام یکی از شاعران قرن دوازدهم است.
زندهیاد "ابراهیم اقلیدی"، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی، زادهی سال ۱۳۲۷ خورشیدی، در اقلید فارس بود.
◇ زانا کوردستانی، اعترافات نهبهز گوران را منتشر کرد!
کتاب شعر « اعترافات » با ترجمهی « سعید فلاحی » (زانا کوردستانی)، شاعر، نویسنده و مترجم ساکن بروجرد منتشر شد.
این کتاب که ترجمهی اشعاری از آقای « نهبهز گوران » شاعر کُرد زبان عراقی است، به همت و سرمایهی « انتشارات هرمز »، در ابتدای آبان ماه ۱۴۰۳، چاپ و منتشر شده است.
آقای « نهبهز گوران »، شاعر، نویسنده، مترجم و روزنامهنگار کُرد، زادەی سال ۱۹۷۷ میلادی در شهر بیاره اقلیم کردستان عراق است.
ویراستار این کتاب که ۸۶ صفحه است، خانم « لیلا طیبی » است.
این کتاب در هزار نسخه و قطع رقعی و شماره شابک 9786228054933 قیمت ۸۵ هزار تومان، به دوستداران شعر و ادبیات کُردی عرضه شده است.
در این کتاب میخوانیم:
یک اعتراف!
برف
هیچ رنگی ندارد
سپید سپید است
همچون دل تو...!
استاد "کیوان شاهبداغی" شاعر ایرانی، زادهی سال ۱۳۳۹ خورشیدی، در تهران است.
زندهیاد "علیاصغر اقتداری"، متخلص به "حرمان"، شاعر ایرانی در ۲ اردیبهشت سال ۱۳۳۵ در روستای (علیَک) از توابع سبزوار چشم به جهان گشود.
آقای "رضا فلاح" شاعر و ترانهسرای کُرد، زادهی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در بجنورد است.
آقای "مهدی پرندوش" متخلص به "کاک مهدی" شاعر لکزبان، زادهی سال ۱۳۵۷ خورشیدی، در روستای لهله بیگی از توابع نورآباد دلفان است.
زندهیاد "عثمان شریفزاده"، شاعر تاجیک، زادهی ۳۱ مارس ۱۹۴۵ میلادی، در روستای "قلعه دشت” در ناحیهی فیضآباد تاجیکستان است.
استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم کُرد، زادهی سال ۱۹۶۴ میلادی در روستای چکوی سردشت است.