کتاب توقع من از شب تاریک است
کتاب "توقع من از شب تاریک است"، مجموعه شعریست، سرودهی آقای "شهرام فروغیمهر" شاعر خوب خوزستانی.
توقع من از شب تاریک است
کتاب "توقع من از شب تاریک است"، مجموعه شعریست، سرودهی آقای "شهرام فروغیمهر" شاعر خوب خوزستانی.
آقای "شهرام فروغیمهر" شاعر، ترانهسرا، نویسنده، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر دبیرستانهای شهر اهواز، زادهی یکم فروردین ۱۳۵۶ خورشیدی، در بخش جولکی از توابع شهرستان امیدیه است.
وی از سال ۱۳۷۰ شروع به نوشتن کرده و نخستین نوشتههایش را در روزنامههای خوزستان، همچون فجر، نور و روزان به چاپ رساند.
ایشان، برگزیدهی بخش شعر سپید در بسیاری از همایشهای ادبی استان خوزستان بوده و در مهرومومهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ نیز در همایشهای ادبی پرواز عاشقانه (آغاجاری) و همایش ملی شعر خلیج فارس (هندیجان) به عنوان داور بخش شعر سپید حضور داشته است.
وی در سال ۱۳۹۳، مدیر صفحهی ادبی «سطرهای جنوبی» در روزنامهی «نور خوزستان» بوده است و در حال حاضر نیز مدیر انتشارات هرمز در اهواز است.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
کتاب "توقع من از شب تاریک است"، مجموعهای از سرودههای شاعر، در سال ۱۳۹۸ خورشیدی است و به چاپ دوم هم رسیده، و انتشارات هرمز، آنرا در ۹۷ صفحه و شمارگان هزار جلد، چاپ و منتشر کرده است.
آقای "سیاوش برادران"، کار طراحی جلد این کتاب را بر عهده داشته است.
اشعار کتاب در دو بخش صفحهآرایی شده است، بخش نخست مجموعهای از ۳۴ شعر سپید و بخش دوم هم یک شعر بلند به نام "کابوسنامه" است.
در ابتدای این شعر بلند میخوانیم:
کابوس افتاده
به جان حیعلیالطلوع سنگ و سیمان
که بوق سگ عزیز است در این طولانی شب
دروازههای بسته لب به لباند از حرف که ندارند
تا سنگها که عین بیداری
به خوابهای خودشان تجاوز کنند.
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
شعرهای این مجموعه خواندنی، گیرا، رندانه و خاص هستند.
شاعر توانایی خاصی در صحنهآرایی و ابداع معانی بدیع و خاص در شعرش دارد.
بهکارگیری واژگان نو، ویژه و گاه و بیگاه کهنه و منسوخ، نشان از وسعت دایرهی واژگان شاعر دارد.
با مطالعهی این مجموعه، میتوان فهمید که شاعرش، شعر خوانده، شعر را فهمیده، شعر را لمس کرده و اکنون به زایش و تکثیر شعرهایش پرداخته است.
تغییرات و جابجاییهای متنوع و البته زیرکانهی افعال در سطرهای شعرش، خواننده را وا میدارد، به شعرش بیاندیشد، و گاه دوباره بخواند و سه باره به اعماق شعر نفوذ کند، تا بداند و درک کند، قصد شاعر از این شعر و این سروده چیست.
درد شاعر در اشعارش نمود پیدا میکند. شعرش فریاد میزند که عاشق است، لیکن درد جامعه، درد مردم و درد شعر، در سطر سطر شعرهایش شیون بر آورده است.
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
در ادامه به بخشهایی تقطیع شده از اشعار این کتاب میپردازیم:
(۱)
...چقدر از کجا تنها نباشم؟
یا هی تنهاییها را پس نزنم
تنهایم بگذارند!
لااقل تو را داشته باشم
لای کلماتی از جنس لطیف لبت
کجا ببوسمت که خدا نباشد؟... (صص ۵و۶)
(۲)
دلمشغولی خورشید
میزند به شهر به کوه
دنبالههای تو کهکشانی را به آتش بکشد
من از کجا میدانستم
بیخواب کردهای حجم عظیم ستارگان را؟ (ص ۱۱)
(۳)
با کی حرف میزنم بیتو؟
بیا برای تمام حرفها
کلماتی پیدا کنیم که شکلهای بهتری داشته باشند! (ص۱۴)
(۴)
بال اگر داشتم نداشتم
پروانهای پشت یک پلکت بودم
و در غروب اول مرداد
از تو شهید میشدم! (ص ۱۸)
(۵)
در پیراهن غمگینم
مردی مرده زندگی میکند با مرگ
یک شب از لبهای تو بالا رفت
دست ماه را گرفت
پایین نیامد که! (ص ۳۰)
(۶)
من از این آزادی
جز مرگ
برادری ندارم! (ص ۵۳)
(۷)
مرگ بر من
و بر تمام ضمایر شخصی
که دست بردیم در ترکیب حرکت دستها
پاها را به ناکجا فرستادیم
تکه تکه برگشتند (ص ۶۳)
✍ زانا کوردستانی