رضا باب المراد
رضا بابالمراد
آقای "رضا بابالمراد"، شاعر و نویسندهی خوزستانی، زادهی سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در اهواز، و اکنون ساکن شاهینشهر است.
رضا بابالمراد
آقای "رضا بابالمراد"، شاعر و نویسندهی خوزستانی، زادهی سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در اهواز، و اکنون ساکن شاهینشهر است.
◇ کتابشناسی:
- روایت به گمنامی، نشر نوح نبی، ۱۳۸۸
- به انقضای قافیه، نشر افراز، ۱۳۹۱
- شطح بازی به وقت خاطرات، افراز، ۱۳۹۳
- از بالهای جن، نشر نصیرا، ۱۳۹۷
- ترومای رویا
- زخم بر روشنای صورت
و...
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
◇ نمونهی شعر:
(۱)
فرق لذتها
از معایب خوبیست
و گرنه همه کشف به لبها میرسد
بستن چشم
و در اوج تصویر...
برای بدن در آفاق مکشوف
ایستادن
نام گرفتن نیروست
گرفتن دستها را تجدید میکند
و روحانیترین امور را
به مایههای زیست پیوند میدهد
در آن چه نمیبینیم
همانطور که ملائک...
از غریزه شکل میکشند
اگر به نرمی شریک ذکر باشند.
(۲)
از لحظهای که فعل معلول میشود
و من را بیدست و گنگ
کنار پروانهای که از دود برخاسته مینشاند
یا خلسهای
که انجام دادن جزییترین امور را
چند برابر تصویر میکند
تا توقف در توانستن شکل بگیرد
تو را خواسته بودم
و سعی در دوست داشتنت را
تعویض با زیست شاعرانه میکردم
تا نان بهانهای باشد
به عطری که بویش تو بودی
برای بدرود با جهانی
که از آن من میشد و
در تن کوچکت آرام میگرفت.
(۳)
گوری که ابر به سینه دارد
و در بارشهای مکررش
نظر به حاصلخیزی چشم میبندد
دعوت کنندهی من است
که میخواهم بینام سفر کنم
بغضهای سر رفته از گلو را ببارم
به گفتگویی که جان را رشد میدهد
بگویم:
اندوه امید به زندگی پسین نیست
تحلیل برنده جانهاست
میان کتاب و تخیل بر بالشم
آرام بخوانم
مزار جدایی چه زیباست
پلیست برای رسیدن
و تنهایی تو را ببویم
گل خدادادی دور
(۴)
حلول از درون یک شکل
دوریست تنیده
و روحیست در هم
در دهان مار
که هر حرف نیش میشود
و پوست بر اندام حریصاش
فریبا
راه سادهایست تناسخ
به سوی حیوان
یا فرشته
پله تغییر میکند
برای لبهایی که میبوسد
یا که آزار میدهد
کشف مرگ
و آغاز از وجود بعدی.
(۵)
دیوهایی که ذهن را مینویسند
اهالی نوشتناند
یا تعبیر خوابهای نیمه شب
در وهمی که بعد از شستن صورت
دامنگیر صبح میشود
مدام میپرسم
راه رفته شروعاش کجاست
و میبینم
علامتهای بسیار
سرگردانی روح را ذکر میکنند.
(۶)
برای قطع ارتباط با جهان عینیات
پرشهای پروانهای
و تاثیر بر انرژیهای گنگ
بیشترین لذت
التقاط دود و وهم میشود
که جرئت
اعتراف بزرگیست
در کاری که تن را
به آرامش بعد از خواب میسپارد
که تمام اتفاق غایب جان نام دارد
به قتل و به قتل
به وقتی که میدانیم
زبان غذابی مشترک
در بین ما و بابلیهاست.
گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
www.iranketab.ir
www.piadero.ir
@reza.babolmorad
و...