۰۴ مهر ۹۸ ، ۰۰:۵۳
سال تنهایی
- سال تنهایی:
نیمه شب با سایه ی تنهای خود
ولگرد کوچه های خاموشی ام
چون دود در دل شب های سیاه و سرد
رو به عدم و سال ها تنهایی ام.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
- سال تنهایی:
نیمه شب با سایه ی تنهای خود
ولگرد کوچه های خاموشی ام
چون دود در دل شب های سیاه و سرد
رو به عدم و سال ها تنهایی ام.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
- پایان:
افیون مرگ در تن و جانم دویده است
شاید که کار من به پایان رسیده است
طوفان درد شاخه ی عمرم شکسته چند
تمام برگ و برم را به جبر چیده است.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
- خجالت:
این چه عشق است و چه مهر است و صفا
که مرا پای فرو کرده است به گِل
این چه حُسن است و چه احسان و صفا
که مرا کرده خجل، کرده خجل.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
- پاییز شد...
لیلایم!
پاییز که شد،
تو، انار روی درخت را
بچین و بیاور
میخواهم شبهای دراز پاییز را
با عطر دستان تو
به صبح برسانم،
انار بهانه است!.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_کوتاه