انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۰۹ شهریور ۰۴ ، ۰۲:۳۲

اکبر رشنو

نقد شعری از استاد اکبر رشنو

 

◇ نقد شعری از استاد اکبر رشنو:


بی‌صدا 
از فرط هیاهو
صدا به صدا  که هیچ
به هیچ نمی‌رسد
که نباید برسد
هیچ 
تهیگاهی‌ست بی‌بعد
هرچیز را
در خود
هضم و هدر
و 
دربی سیاهچاله خودش
این خودش هم بی‌خودست
از تنگی قافیه‌ست 
فرو می‌برد
به کجا نمی‌دانم
هنوز
هیچ ما به ازایی‌اش پیدا نیست
تا
در تصور و حتی در خیال مرتسم شود
هیچ
ابهامی بزرگ 
بی‌قاعده و ابعاد
که در گمان و قیاس و وهم ناید
مثل معانی در لفظ
و لغت چقدر حقیر و تنگ‌ست به معنی
و
بقولی 
این تشریف چقدر بلند بر  بی‌اندام  بعضی

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄


این شعر از استاد "اکبر رشنو"، نمونه‌ای درخشان از شعر آوانگارد و حجم‌گرای ایران است، که لایه‌های عمیق فلسفی و زبانی را در خود جای داده است. 
در ادامه، تحلیل جامعی از این شعر در سه بخش ارائه می‌شود: 
تفسیر کامل، 
سبک ادبی، 
و قیاس در سطح ایران و جهان.

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

۱. تفسیر کامل شعر (شرح خط به خط)
این شعر سفری است به مفهوم "هیچ" (Nothingness)، نه به عنوان یک خلأ ساده، بلکه به مثابه یک نیروی فعال، متناقض و تعریف‌ ناپذیر.

● بخش اول: پارادوکس صدا و سکوت

بی‌صدا
از فرط هیاهو
صدا به صدا که هیچ
به هیچ نمی‌رسد
که نباید برسد

شعر با یک تناقض (Paradox) قدرتمند آغاز می‌شود: "سکوت" حاصل "هیاهوی بیش از حد" است. این سکوت، سکوت آرامش‌بخش نیست؛ بلکه سکوتِ ناشی از اشباع، از کثرت بی‌معنی صداهاست. 

در دنیای مدرن که مملو از اطلاعات، پیام‌ها و صداهای گوناگون است، ارتباط واقعی از بین رفته است. "صدا به صدا نمی‌رسد"، یعنی کلام‌ها و پیام‌ها به یکدیگر متصل نمی‌شوند و در نهایت به "هیچ" می‌رسند. 

جمله "که نباید برسد" یک لایه جبری و فلسفی به آن اضافه می‌کند؛ گویی این شکست در ارتباط، یک تقدیر یا یک ویژگی ذاتی این دوران است.


● بخش دوم: تعریف "هیچ" به مثابه یک سیاه‌چاله

هیچ
تهیگاهی‌ست بی‌بعد
هر چیز را
در خود
هضم و هدر
و
دربی سیاهچاله خودش
این خودش هم بی‌خودست
از تنگی قافیه‌ست
فرو می‌برد

شاعر اکنون به سراغ تعریف "هیچ" می‌رود. 
"هیچ" یک فضای خالی ساده نیست، بلکه یک "تهیگاه بی‌بعد" است؛ یک حفره وجودی که بُعد و اندازه ندارد. 

این "هیچ" یک نیروی فعال و بلعنده است: هر چیزی را "هضم و هدر" می‌دهد، درست مانند یک سیاه‌چاله (Black hole). 

این استعاره علمی بسیار کلیدی است؛ سیاه‌چاله جرمی است با چگالی بی‌نهایت که حتی نور را به درون خود می‌کشد و از آن هیچ‌چیز باز نمی‌گردد.

سپس شاعر با یک حرکت فرامتنی (Meta-textual) به خود شعر اشاره می‌کند: "این خودش هم بی‌خودست / از تنگی قافیه‌ست". این دو خط بسیار هوشمندانه است:

* معنای اول (فلسفی): حتی خودِ این "هیچ" هم بی‌معنا و بی‌خود است.

* معنای دوم (ادبی): شاعر به محدودیت‌های زبان و شعر اشاره می‌کند. کلمه "بی‌خودست" انگار برای جور شدن با قافیه‌ای نانوشته یا از سر ناچاری آمده ("از تنگی قافیه‌ست")، اما در واقع این خود یک بازی زبانی است تا نشان دهد زبان برای توصیف "هیچ" چقدر ناتوان و "تنگ" است.
این سیاه‌چاله همه چیز را "فرو می‌برد".


● بخش سوم: ناشناختگی و غیرقابل تصور بودن "هیچ"

به کجا نمی‌دانم
هنوز
هیچ ما به ازایی‌اش پیدا نیست
تا
در تصور و حتی در خیال مرتسم شود

مقصد این فرو رفتن نامعلوم است ("به کجا نمی‌دانم"). "هیچ" مفهومی است که هیچ معادل، مثال یا نظیری (ما به ازا) در دنیای ما ندارد. به همین دلیل، نه می‌توان آن را "تصور" کرد و نه در "خیال" به تصویر کشید. "هیچ" خارج از دایره شناخت و بازنمایی انسانی قرار دارد.


● بخش چهارم: بحران زبان و معنا

هیچ
ابهامی بزرگ
بی‌قاعده و ابعاد
که در گمان و قیاس و وهم ناید
مثل معانی در لفظ
و لغت چقدر حقیر و تنگ‌ست به معنی
و
بقولی
این تشریف چقدر بلند بر بی‌اندام بعضی

در بخش پایانی، شاعر به اوج بحران معرفت‌شناختی و زبانی می‌رسد. "هیچ" یک "ابهام بزرگ" است که با هیچ منطق، مقایسه یا توهمی قابل درک نیست. سپس، درخشان‌ترین تشبیه شعر را به کار می‌برد: این نارسایی، دقیقاً "مثل معانی در لفظ" است. یعنی همان‌طور که کلمات (الفاظ) هرگز نمی‌توانند تمامیت یک معنای عمیق را در بر بگیرند و همیشه نسبت به آن "حقیر و تنگ" هستند، تمام ابزارهای ذهنی ما نیز در برابر مفهوم "هیچ" حقیر و ناتوان‌اند.

دو خط آخر، که با عبارت "بقولی" نقل می‌شود، این ایده را به کمال می‌رساند. "این تشریف چقدر بلند بر بی اندام بعضی" ضرب‌المثلی است که می‌گوید جامه‌ای فاخر و بلند بر تن کسی که اندام مناسبی ندارد، زار می‌زند. در اینجا، "تشریف" (جامه فاخر) همان "زبان و کلمات" است و "بی اندام" همان مفهوم "هیچ" است که شکل و فرمی ندارد. تلاش برای پوشاندن این مفهوم بی‌شکل با کلمات، تلاشی ناموفق و مضحک است.

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

۲. سبک ادبی:

این شعر به وضوح در چارچوب شعر آوانگارد (Avant-garde) ایران قرار می‌گیرد و به طور مشخص، وام‌دار و ادامه‌دهنده جریان شعر حجم (Volumetric Poetry) است.

* شعر حجم (حجم‌گرایی):
   * بنیان‌گذار: یدالله رؤیایی و شاعران بیانیه "شعر حجم" (اسپاسمانتالیسم).
   * اصول: شعر حجم به دنبال عبور از نگاه خطی و تک‌بعدی شعر نیمایی و شعر سپید بود. هدف آن، خلق یک "حجم" یا "فضا" در ذهن خواننده است، نه صرفاً روایت یا توصیف. این شعر به جای تکیه بر زمان، بر "فضا" و ایجاد ابعاد مختلف معنایی تمرکز دارد.
   * ویژگی‌های حجم‌گرایی در این شعر:
   * انتزاع و مفهوم‌گرایی: مرکزیت شعر یک مفهوم کاملاً انتزاعی ("هیچ") است.

* تصویرسازی فضایی: استفاده از استعاره "سیاه‌چاله" یک تصویر صرف نیست، بلکه یک "حجم" مفهومی می‌سازد؛ فضایی بی‌بعد که همه چیز را می‌بلعد.
     * شکستن نحو و زبان متعارف: جملات کوتاه، بریده و چینش کلمات روی صفحه به گونه‌ای است که ریتم معمول را می‌شکند و توجه را به خود کلمات جلب می‌کند.
     * زبان به مثابه سوژه: شعر فقط از زبان استفاده نمی‌کند، بلکه خود "زبان" و ناتوانی آن را به موضوع اصلی تبدیل کرده است ("لغت چقدر حقیر و تنگست به معنی"). این یکی از مشخصه‌های اصلی شعر حجم است.
     * ابهام سازنده: شعر معنای قطعی و نهایی خود را به سادگی تسلیم نمی‌کند و خواننده را وادار به مشارکت در ساختن معنا می‌کند.
* شعر آوانگارد: این شعر تمام ویژگی‌های یک اثر آوانگارد را دارد: تجربه‌گرایی، شکستن ساختارهای سنتی، به چالش کشیدن درک مخاطب، و تمرکز بر فرم و زبان به اندازه محتوا (یا حتی بیشتر).

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

۳. قیاس در سطح ایران و جهان:

الف) قیاس در ادبیات ایران:
* در برابر شعر سنتی (کلاسیک): این شعر در نقطه مقابل شعر کلاسیک فارسی (غزل، قصیده) قرار دارد که بر وزن عروضی، قافیه، زیبایی‌شناسی تغزلی و مضامین مشخص استوار است. شعر رشنو ضد تغزل، ضد روایت و ضد موسیقی کلامی متعارف است.
* در برابر شعر نو (نیمایی): نیما یوشیج ساختار شعر کلاسیک را شکست اما همچنان به وزن (هرچند با طول مصراع‌های نامساوی) و یک منطق روایی و تصویری کلی پایبند بود. شعر حجم و این قطعه از رشنو، گامی بسیار رادیکال‌تر در جهت شکستن تمام ساختارها، از جمله وزن و روایت منسجم، برداشته‌اند.
* در نسبت با موج نو و شعر دیگر: این شعر بیشترین نزدیکی را به جریان "شعر دیگر" و شاعرانی چون یدالله رؤیایی، احمدرضا احمدی و بیژن الهی دارد. این جریان‌ها به دنبال استقلال کامل شعر از تعهدات اجتماعی-سیاسی (که در شعر دهه ۴۰ و ۵۰ رایج بود) و تمرکز بر خود زبان و هستی‌شناسی شعر بودند. این شعر دقیقاً در همین راستا حرکت می‌کند.

ب) قیاس در ادبیات و فلسفه جهان:
این شعر به طرز شگفت‌انگیزی با چندین جریان فکری و ادبی غرب هم‌خوانی و قرابت دارد:
* اگزیستانسیالیسم (Existentialism): مفهوم محوری "هیچ" یا "نیستی" (Nothingness) یکی از پایه‌های فلسفه اگزیستانسیالیستی، به ویژه در آثار ژان پل سارتر است. سارتر در کتاب "هستی و نیستی" بیان می‌کند که آگاهی انسان خود یک "نیستی" است که در برابر "هستی" جهان قرار می‌گیرد. شعر رشنو کاوشی شاعرانه در همین مفهوم "نیستی" است که قابل تعریف نیست اما حضورش حس می‌شود.
* ابزوردیسم (Absurdism): بحران ارتباطات ("صدا به صدا ... به هیچ نمی‌رسد") و پوچی حاصل از آن، یادآور تئاتر ابزورد و نویسندگانی چون ساموئل بکت است. در آثار بکت، شخصیت‌ها در دنیایی بی‌معنا با زبانی که کارکرد خود را از دست داده، دست و پا می‌زنند. سکوت ناشی از هیاهوی این شعر، کاملاً ابزورد است.
* پست‌مدرنیسم و ساختارشکنی (Postmodernism & Deconstruction): تمرکز وسواس‌گونه شعر بر ناتوانی زبان در بیان حقیقت و فاصله میان "لفظ" و "معنا"، مستقیماً با نظریات فیلسوفانی چون ژاک دریدا پیوند می‌خورد. دریدا معتقد بود که زبان یک سیستم بسته است و کلمات تنها به کلمات دیگر ارجاع می‌دهند و هرگز به یک معنای نهایی و پایدار نمی‌رسند. بیت "لغت چقدر حقیر و تنگست به معنی" مانیفست شاعرانه این دیدگاه ساختارشکنانه است.
* مدرنیسم: حس از خودبیگانگی، فروپاشی ارتباطات و تکه‌تکه شدن واقعیت، از مضامین اصلی ادبیات مدرنیستی (مثلاً در شعر تی. اس. الیوت) است. این شعر نیز بازتابی از همین بحران انسان مدرن است که در هیاهوی اطلاعات و صداها، تنها و "بی‌صدا" مانده است.

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

■ جمع‌بندی نهایی:
شعر "بی‌صدا" از "اکبر رشنو"، یک اثر چندلایه، عمیقاً فلسفی و به لحاظ سبکی، نمونه‌ای برجسته از شعر آوانگارد ایران است. این شعر با تمرکز بر مفهوم "هیچ"، نه تنها به بحران وجودی انسان معاصر می‌پردازد، بلکه با هوشمندی، خود "زبان" را به عنوان ابزار بیان این بحران، به نقد می‌کشد و ناتوانی آن را آشکار می‌سازد.

این اثر به خوبی در کنار نمونه‌های برجسته شعر حجم ایران و همچنین در گفت‌وگو با جریان‌های مهم فکری و ادبی جهان مانند اگزیستانسیالیسم و پست‌مدرنیسم قرار می‌گیرد.

 


◇ منتقد: ؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۶/۰۹
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی