انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
۰۴ آبان ۰۳ ، ۰۳:۱۲

رضا فلاح شاعر بجنوردی

آقای "رضا فلاح" شاعر و ترانه‌سرای کُرد، زاده‌ی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در بجنورد است. 

آقای "رضا فلاح" شاعر و ترانه‌سرای کُرد، زاده‌ی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، در بجنورد است. او برگزیده بیش از ۲۰ جشنواره کشوری شده است. او مدت دو سال کارشناس برنامه "شعر امروز" در رادیو فرهنگ نیز بوده است.
رضا فلاح، نخستین کسی که اهتمام به چاپ کتاب شعر هاشور کرد.


◇ ︎کتاب‌شناسی:
- بی‌زمین‌تر از درخت، نشر نسل مروارید، ۱۳۸۵.
- گهواره‌ای برای کلاغ‌های ته باغ، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۴.
- به دنبال اسب‌های وحشی، نشر کتاب کوله پشتی، ۱۳۹۴.
- اعترافات ده روزه‌ی یک برزخی.
و...


◇︎ نمونه‌ی شعر و ترانه:
(۱)
این بغض را
میانِ دود و آهن نوشته‌ام
کفن پوش سال‌های دود و باروت!
از تلاوت آیه‌های خورشیدی
می‌آیی و
غریب نیست 
سوختن حنجره‌ات هنوز...
چکاوک‌ها و بغضِ درخت‌ 
صدایت را
تا سجادۀ آیینه‌ها 
به دوش می‌کشند 
می‌آیی و...
گمنامی،
نامِ بزرگی‌ست!.


(۲)
سلول‌های تو 
در دهان مورچه‌ها 
تشریح می‌شود
شعرهای من 
در گلوی هیچ طنابی 
جا نمی‌گیرد!.


(۳)
[ایستاده مردن] 
هم ریشه‌ی درخت، هم نسل جنگلم 
اسم تو می‌برم، قد می‌کشد دلم 
زخم هزار تبر، بر پیکر من است 
میراث یک درخت، ایستاده مردن است 
نبض مرا بگیر، ذکر ارس بگو 
ایران سربلند، با هر نفس بگو 
میلم نمی‌رود
جز تو نظر کنم 
بی‌سر شوم، اگر 
بی‌تو به سر کنم 
سبز و سفید و سرخ، فصل شکفتن است 
شور خلیج فارس، در سینه‌ی من است 
توفان به پا شود، یک لحظه، یک قدم
پا پس نمی‌کشم، سر خم نمی‌کُنم 
در سایه سار تو، غرق شکفتنم 
جز در هوای تو، بالی نمی‌زنم.


(۴)
[حماسه] 
ستاره‌ی دور از رصد، تبعید تنها شدنم 
فاصله‌ها رو پس بزن، حریص پیدا شدنم 
دستای تو شاپرکه، رو شونه‌هام نفس بگیر 
غرورمو تازه کن و تنهایی‌یامو پس بگیر 
آغوشِ بی‌مضایقه، دعوت به کشف بوسه کن 
ضیافتِ چشمه و خاک!، شکفتنُ حماسه کن...


(۵)
[آیه‌های ارژنگ] 
بگذار دست‌های تو بارانی‌ام کنند 
صیدی شوم به دام تو مهمانی‌ام کنند 
حج از نگاه‌های تو آغاز می‌شود 
کی عید می‌شوی تو؟ که قربانی‌ام کنند 
من بت‌پرست خسته، تو مومن‌تر از نیاز
ایمان بده به آینه‌ها "مانی‌"ام کنند 
ای سوره‌های صورتت ارژنگ من، بیا -
تا آیه‌های چشم تو قرآنی‌ام کنند 
وقتی به خواب می‌روی ای خوب من بگو؛
در پشت پلک‌های تو زندانی‌ام کنند 
خاتون گریه‌های من ای باغ آینه 
در لحظه‌ها ببار که گلدانی‌ام کنند 
انگار می‌وزد به من از پنج‌شنبه نور
بگذار در کمیل تو همخوانی‌ام کنند.


گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۸/۰۴
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی