انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۱۴ مهر ۰۲ ، ۲۳:۲۵

داستان کوتاه فصل قفس

■ داستانی کوتاه به زبان کردی با برگردان فارسی به قلم زانا کوردستانی


📝  که‌ژه‌‌ی قه‌فه‌س

سوێ له سێلی گرێ خوراو.
پێشه‌وه‌ شۆ.
هه‌تا درگای قه‌سه لێک بکردنه‌وه‌ گرژینه‌وه‌ و سڵاوی کرد.
- سڵاو!
- بۆسانی جوان و شۆخه!
- به‌ڵێ!
- دروشه‌‌کان هه‌تا چه‌ند رۆژیکی تر له ژیر گوڵ و شگۆفه‌ نوقوم ئه‌بن.
- به‌ڵێ، بێسه‌ر جوانه!
- له‌دوای هاوین ئه‌یه‌ت و به‌ر و مێوه‌‌‌کانی خۆش مه‌زه‌ و ئابدار!
- مێوه‌‌‌...
- له‌دوای پایز هاتنه‌وه‌ و باخ و بۆسان هه‌ڵبه‌ت وێنه‌گه‌ری خوداس. ئاڵایی، ره‌نگاوڕه‌نگ و خوشینک.
- پایز...
- له‌دوای زستان له رێگه‌ ئه‌ره‌سی؛ هه‌چه‌ڵ و قه‌رقه‌شه‌ لبه‌ر ئیمه هه‌سی به‌ڵام خۆشیشه هه‌یه!.
- زستان...
سه‌رخوونک نه‌ڕ، هی دوین و دوێ و سه‌رخوونکی ما، نێوی قه‌فه‌سه‌کی وه لای خۆی وتووێژ ده‌کرد: پایز... زستان... 
سه‌رخوونک نه‌ڕ، تێ‌نگه‌یشتاو؛ نێوی قه‌فه‌س، چوار که‌ژه‌‌ی زیندانه.

 ¤¤¤

📝 فصلِ قفس

نگاهش به نگاهش گره خورده بود.
جلوتر رفت.
برای اینکه در سخن را باز کند، لبخندی زد و سلام کرد.
- سلام!
- باغ زیبایی است؟!
- بله!
- درختان تا چند روز دیگر غرق گل و شکوفه می‌شوند!
- بله، واقعن زیباست!
- بعد تابستان می‌آید و میوه‌های خوشمزه و آبدار باغ!
- میوه...
- بعد پاییز می‌شود و باغ انگار نقاشی خداست. رنگارنگ و جذاب.
- پاییز...
- و بعد زمستان از راه می‌رسد؛ مشکلاتی هم برای ما دارد اما خوشی‌هایی هم دارد!.
- زمستان...
سهره‌ی نر، هی می‌گفت و می‌گفت و سهره‌ی ماده درون قفس‌اش با خودش زمزمه می‌کرد: پاییز... زمستان ...
سهره‌ی نر نمی‌فهمید؛ درون قفس، چهار فصلش اسارت است.

 

#زانا_کوردستانی

زانا کوردستانی
۱۴ مهر ۰۲ ، ۲۲:۲۵

رحیم چراغی شاعر گیلانی

استاد "رحیم چراغی" شاعر، پژوهشگر و روزنامه‌نگار گیلانی‌ست.

زانا کوردستانی

زنده‌یاد حاج شیخ "عبدالرحمن لرستانی" فرزند حاج میرزا "صالح لرستانی" شاعر لرستانی است که به سال ۱۲۵۲ خورشیدی در خرم آباد دیده به جهان گشود.

زانا کوردستانی

کتاب تابستان دیوانه، نوشته‌ی "ریتا ویلیامز گارسیا"، نخستین بار در سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد.

زانا کوردستانی
۰۹ مهر ۰۲ ، ۰۴:۴۹

برگرپان شعرهایی از آسو ملا

آقای "آسو ملا" (ئاسۆی مەلا) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی کرکوک و اکنون ساکن سیاتل آمریکا است.


(۱)
بعد از باران،
بوی خاک می‌آید،
اما از خاک سرزمین من، بوی خون!


(۲)
صدای دهل و 
غرنبه‌ی ابر،
از نزدیک هم زیباست!


(۳)
ناله‌ی ابر،
خاک آبستن دانه و جوانه‌ست،
اما خاک سرزمین من آبستن مین!


(۴)
پوشیده از مین است،
بوی خون می‌دهد،
اما باز عاشق سرزمین هستم.


(۵)
از بالا بر ما می‌بارد،
نه باران،
بلکه بمب!


(۶)
مراتع را خواهد پوشاند
نه برف
بلکه سم بمب‌ها!


(۷)
از درون چشمه‌ می‌جوشد.
آب نه،
تاول دردناک بر پیکر مردمان کُرد!

 
(۸)
آسیاب "ناتو" را می‌چرخاند
آب نه،
بلکه خون من و تو!


(۹)
عید
آمدن توست عزیزم،
در آسمان تنهایی من!


(۱۰)
هر شبی که تو پیشم بیایی
نامش قدر است.
هر روزی که تو در کنارم باشی،
روز عید است.


شعر: #آسو_ملا
برگردان : #زانا_کوردستانی 

 

زانا کوردستانی

استاد زنده‌یاد "اکبر باب خسرو" که در شعرهایش "خسرو" تخلص می‌کرد، از غزلسرایان معاصر بود که در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در بندرانزلی دیده به جهان گشود. 

زانا کوردستانی

و کم نیستند، زنان اراکی و استان مرکزی که در هر منصب و هنر و جایگاه و مقامی به اعتلای میهن پرداخته‌اند. از جمله‌ی این بانوان، پروفسور "پروانه وثوق"، رئیس هیئت امنای بیمارستان محک که وی را «فرشته نجات کودکان سرطانی ایران» و «مادر ترزای ایران» می‌نامیدند، است.

 

زانا کوردستانی

استاد زنده‌یاد "محمد ایوبی" داستان‌نویس و نویسنده‌ی ایرانی، زاده‌ی ۱۹ دی ماه سال ۱۳۲۱ خورشیدی در اهواز است. وی دانش آموخته‌ی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است و سال‌ها در آموزش و پرورش به تدریس پرداخته است. 

زانا کوردستانی

آقای "هیمن قربانی" (به کُردی: هێمن قوربانی) شاعر  کُرد، زاده‌ی سال ۱۹۸۳ میلادی در سلیمانیه‌ی اقلیم کردستان است.
از او مجموعه شعر "زەلکاوی ژنە پیسەکان" (باتلاق زنان آلوده) چاپ و منتشر شده است.

 

زانا کوردستانی
۰۴ مهر ۰۲ ، ۰۴:۵۸

علی لیمویی شاعر کرمانشاهی

استاد شادروان، "علی لیمویی" متخلص به "ثابت کرمانشاهی" در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در کرمانشاه زاده شد. او بعد از اتمام تحصیلات متوسطه در اداره ثبت اسناد و املاک استخدام و در سال ۱۳۷۴ بازنشسته شد.

 

زانا کوردستانی

استاد "اصغر عظیمی‌مهر"، شاعر کرمانشاهی، زاده‌ی ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ خورشیدی، در کرمانشاه است.

زانا کوردستانی
۲۹ شهریور ۰۲ ، ۰۶:۲۱

تیمور گرگین شاعر کوچصفهانی

زنده‌یاد "تیمور گرگین" شاعر، نویسنده‌، ترانه‌سرا، روزنامه‌نگار و پژوهشگر گیلانی، زاده‌ی سال ۱۳۱۳ خورشیدی، در روستای «چولاب» از توابع کوچصفهان است. 

زانا کوردستانی
۲۷ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۰۰

رسول چهارمحالی شاعر ازنایی

جناب آقای "رسول چهارمحالی" متخلص به "ساقی عطشان" شاعر لرستانی، زاده‌ی دی ماه ۱۳۶۰ خورشیدی، در شهرستان ازنا است. 

زانا کوردستانی

استاد "بهرنگ امان" شاعر و نویسنده‌ی خوزستانی، زاده‌ی ۴ امرداد ١٣٥٣ خورشیدی، در مسجدسلیمان است.
او متخصص امور مالی و سرمایه‌گذاری حقوقی بین‌المللی، روزنامه‌نگار، مدرس و پژوهشگر حوزه ادبیات، مسائل اجتماعی و حقوقی نیز است.
مشاغل مختلفی را از جمله مسئولیت‌های مدیریتی فرهنگی در خانه‌ی هنرمندان ایران در تهران، مدیریت چندین مجموعه رفاهی و ارائه تغذیه گیاهی متناسب با رشته‌ی تحصیلی (برپایی همایش‌های آشنایی با تغذیه سالم)، مدیریت روابط عمومی برخی از موسسات و مراکز فرهنگی، مسئول روابط عمومی و اطلاع‌رسانی سازمان انتشاراتی دائره‌المعارف ایران‌شناسی (کار چاپ و تولید مجلات و کتب مرجع)، دبیر و مجری و هماهنگ‌کننده چندین انجمن ادبی فرهنگی و رابط مدیران انجمن‌ها (در کنار استادان زنده ـ غلامحسین قرشی [انجمن‌های دانشوران و گویش‌های محلی]، هوشنگ وزیری فراهانی [انجمن بهار خاقانی]، کمال زین‌الدین [انجمن کمال]، حسن امین [نویسنده، استاد حقوق، وکیل بین‌الملل و مدیر مجلات حافظ و پروین و سرپرست علمی سازمان انتشاراتی دائره‌المعارف ایران شناسی] را عهده‌دار بود.
وی نمایندگی رسمی موسسه‌ی بین‌المللی تغذیه سالم گیاهی گویندا و مشاور طب طبیعی و درمانی موسسه نشاط را در کنار سرودن اشعار ملی میهنی، نگارش کتب و مقالات مختلف در نشریات و مجلات داخلی و خارجی، روزنامه‌نگاری (تهیه خبر و گزارشات فرهنگی، مصاحبه با بزرگان علم و فرهنگ و نوشتن شرح حال از هنرمندان و صاحبان قلم و هنر و...) را در کارنامه پربار خود دارد. 
دکتر امان در امتداد کارهای فرهنگی‌اش در لندن، پس از دریافت مدرک از Oxford University در رشته‌ی مدیریت تجارت در حقوق بین‌الملل، و دو سال بعد در دانشگاه Buckingham University بعد از پى‌اچ‌دى، تدریس در رشته‌ی "سرمایه‌گذاری و امور مالی حقوقی" همزمان گذراندن دوره تکمیلی CFA و دیگر دوره‌های تکمیلی در Buckingham University و Global Banking School مشغول به‌کار است، ضمن اینکه مؤسس و مدیر انجمن ادبی ایران (فرهنگی هنری)  لندن نیز هست و جلسات هفتگى مدون و مهمی با حضور بزرگان فرهنگ ادب هنر و موسیقی پارسی را اداره می‌کند.
وى سه کتاب در دست چاپ و یک مجموعه غزل بنام "غزل‌هاى ناتمام بهرنگ" و یک مجموعه شعر آزاد بنام "نامه‌هاى سینا به پدر" و "مجموعه مقالات ادبى - تاریخى" دارد.


▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
خاک راهِ درگهِ خوبان منم من 
خادمِ کلِ ادب دانان منم من 
تا که بهرنگ بیاموخت زِ استاد 
جان نثارِ میهنم ایران منم من.


(۲)
اکنون که وطن ز شوق تو بیدار است 
بر شوکت تو اراده‌اش بسیار است 
برخیز ز نو بساز این میهن خود 
پند پدری شنو! مگر دشوار است.


(۳)
ذکر شب و روزم وطن تا بی‌کرانه 
در جای جای پیکرم دردی شبانه 
با خاطرات میهنم شادان و امید 
آید دوباره بر وطن، شادی به خانه.


(۴)
وطن یعنی تمام زندگانی 
وطن شعر و نوای مهربانی 
چو دوری از وطن فریاد از دل 
به پیری می‌رسی اندر جوانی.


(۵)
طرحی نویسم درد دلتنگی غریبی 
با خاطرات خوب و یکرنگی غریبی 
وقتی صدایی در سحر بانگ تو دارد 
مر با ندای دل هماهنگی غریبی.

 

گردآوری و نگارش:
#زانا_کوردستانی 

 

 منابع 
@radioro_kurdestan
@behrang.aman

زانا کوردستانی
۲۴ شهریور ۰۲ ، ۰۴:۳۷

اقبال بنی‌عامریان شاعر سنقری

استاد "اقبال بنی‌عامریان" متخلص به "شاهد سنقری"، شاعر و فرهنگی بازنشسته‌ی کرمانشاهی، زاده‌ی پنج بهمن ماه ۱۳۳۶ خورشیدی، در شهرستان سنقر است.

زانا کوردستانی

▪چند شعر از #آرزو_عبدالخالق شاعر کُرد عراقی، با برگردان #زانا_کوردستانی

 
بانو "آرزو عبدالخالق" (به کُردی: ئارەزووی عبدالخالق) شاعر معاصر کُرد عراقی، زادە‌ی سال ۱۹۸۰ میلادی در سلیمانیه و کارمند دولت اقلیم کردستان است.


(۱)
پیراهنی سیاه پوشیده،
می‌خواهد النگویی سیمین نیز به دست بپوشد.
شب!

 
(۲)
از حال و هوای جوانی خارج نمی‌شود،
دلش پر از مروارید است.
دریا!
 

(۳)
باران رحمت الهی‌ست،
بر جان و دلم باریده.
عشق!
 

 (۴)
مهربانی از چشم‌هایش می‌چکد،
یاور روزهای سخت من.
مادرم!
 

(۵)
همیشه سبز می‌ماند،
او که قهقه‌ی لبخندش به زندگی‌ 
بلند است،
صنوبر!
 

 (۶)
پاییز در چشمانم نشست،
چه زیبا کرده این‌جا را،
قاصدک!
 

(۷)
مژده‌ی بهار را می‌دهد،
سهمی از تازگی و زایش داد 
به دامان طبیعت،
گل نرگس!
 

(۸)
در دفتر زندگانی‌ام
به رنگ آب خواهم نوشت، تو را
تا که چشم کثیف زمانه 
جرأت نگاه کردن به تو را 
به خود ندهد.
 

زانا کوردستانی
۲۲ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۰۹

حمید روزبان شاعر دهدشتی

آقای "حمید روزبان" شاعر ایرانی، زاده‌ی ۶ آبان ۱۳۵۶ خورشیدی، در دهدشت استان کهگیلویه و بویراحمد است.

 

زانا کوردستانی
۲۲ شهریور ۰۲ ، ۰۲:۰۱

چند شعر هاشور از زانا کوردستانی

▪چند شعر کوتاه (هاشور) از زانا کوردستانی 


(۱)
تو،
پرنده بودی وُ،
وقتی فهمیدم
سال‌ها از کوچ‌ات می‌گذشت.
 
                  
(۲)
دستم که گرفتی
انار‌ احساسم
ترک برداشت.
 
 
(۳)
اینجا،
همه تویی!
آنجا
کنارت تو
خدا کند که کس نباشد...


(۴)
روباهی اشک می‌ریخت
بر نعش خرگوشی
که پناه برده بود
            -به کُنام ماری!
 
                  
(۵)
وقتی که آمدی،
برایم کمی لبخند بیاور.
                                ***
چندی‌ست
صبح‌ها
  --نارس بیدار می‌شوم!
 
 
(۶)
دلتنگی‌هایم،
قد کشیده‌اند
پا گرفته‌اند وُ راه می‌روند
به دیدارت خواهم آمد.


(۷)
اینگونه
تنت آشیانه‌ای شد 
پرنده‌ی تنم را
به اوج‌های پرواز روح.

                 
(۸)
دارم به پرنده شدن می‌اندیشم!
چند روزی‌ست؛
شاخه‌های درختِ ته کوچه
                              -- تنهایند...


(۹)
آه ای آشیان امن زندگی
پرنده بشوم
آغوشت را می‌گشایی؟!

 
#زانا کوردستانی

زانا کوردستانی

کودک، سرباز و دریا 


چند روزی بود مشغول خواندن کتاب تازه‌ای بودم که از کتابخانه‌ی دکتر آیتی بروجرد به امانت گرفته بودم. امروز ۸ شهریور ۱۴۰۲ خواندنش را به پایان رساندم.
با هم نگاهی به این کتاب خواندنی و ارزشمند بندازیم...

■□■

کتاب "کودک، سرباز و دریا" نوشته‌ی "ژرژ فون ویله" نویسنده‌ی فرانسوی، در سال ۱۹۶۴ میلادی، است. 
آقای "ژرژ فون ویله" (George Fonvilliers) در سال ۱۹۲۱ میلادی، در فرانسه چشم به جهان گشود.  
تمام آثار این نویسنده به زبان فرانسوی نوشته شده‌ است. 
وی بین سال‌های ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۱ مدیر مدرسه‌ی ابتدایی بود. به همین دلیل تجربه‌ی خوبی در برخورد با کودکان و نوجوانان داشت. این تجربه باعث شد تا رمان‌هایی که می‌نویسد، به خوبی بتواند در دل آنها جای گیرد و سبب شد که از او به عنوان یک نویسنده‌ی ادبیات کودک و نوجوانان یاد بشود. 
از آثار این نویسنده، فقط دو کتاب "کودک، سرباز و دریا" و "پیف و جادوگر" در دسترس است، و بسی جای تأسف که در مورد زندگی‌اش نیز اطلاعاتی چندانی در دسترس نیست.
کتاب کودک، سرباز و دریا، توسط خانم "دلارا قهرمان" به فارسی ترجمه شده‌ است. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است.
این کتاب، در ژانر کتاب‌های داستانی کودک و نوجوان نوشته شده‌ و به دلیل داشتن فضایی ملتهب و جنگی، مناسب بچه‌هایی است که به هیجان و ماجراجویی علاقه دارند. 

■□■

داستان این کتاب، در دو بخش، بخش اول با هشت فصل و بخش دوم با هفت فصل روایت شده است.
کودک، سرباز و دریا، داستان جدال قدرت با انسان است. جنگی که با همه‌ی قدرت و خشونتش در برابر مهربانی آدمیان مغلوب است و در نهایت این سرود صلح است که گوش نواز است و همگان مشتاق شنیدنش هستند.
قهرمان اصلی، داستان یک پسر بچه‌ی ۱۲ ساله فرانسوی به نام "پی‌یر لوگراند" است. پی‌یر در روستای "پورت آن مر" که تحت اشغال نیروهای آلمانی‌ در دوران جنگ جهانی دوم است، زندگی می‌کند.
در بخش اول کتاب زندگی پی‌یر بررسی می‌شود. پسرکی که بیشتر حرف می‌زند تا عمل کند، ولی زرنگ و پر جنب و جوش و سر نترسی دارد. 
پی‌یر در همان عالم کودکی دست به خراب‌کاری و نقشه‌های عجیبی نیز می‌زند، اما در نهایت معلمش آقای "پیشون" او را مهار می‌کند. 
در بخش دوم کتاب پی‌یر با معلمش آقای پیشون دوست می‌شود. پی‌یر دوست دارد که در جنگ علیه سربازان آلمانی بجنگد. اما معلش این اجازه را به او نمی‌دهد. در نهایت آقای پیشون به همراه چند تن از دوستانش به دلیل انجام فعالیت‌ علیه نیروهای اشغال‌گر آلمانی، دستگیر می‌شوند. دستگیری آن‌ها باعث شد، پی‌یر بیش از پیش برای مبارزه با آلمانی‌ها مصمم شود. در ادامه پی‌یر با یک سرباز آلمانی به نام "هانس گرفلد" آشنا می‌شود، و دوستی عمیقی بین آنها شکل می‌گیرد. اما پی‌یر به سرباز اجازه نمی‌دهد که مانع احساسش نسبت به وطنش و ارتش آلمان شود. مبارزه پی‌یر نه از برای شعله‌ورتر کردن آتش جنگ، بلکه برای به وجود آوردن صلح است. سرباز آلمانی نیز مخالف جنگ است. 
پی‌یر همچون مردم دیگر به علت از دست رفتن آزادی دلگیر و افسرده است، به این فکر می‌افتد که با جمع‌ کردن دوستانش، هم‌دوش دیگر مبارزان، علیه سربازان آلمانی بجنگد. عشق او به میهن، صلح و آزادی باعث می‌شود که به یاری دوستانش، "لویی" و "مارتیه" برادر و خواهری شجاع، در ماجرایی بزرگ و خطرناک وارد شود.
پی‌یر تصمیم می‌گیرد تا قسمتی از راه آهن را منفجر کنند تا کاری برای کشورش و بر ضد آلمانی‌ها انجام داده باشد. وی موفق به این مهم می‌شود، اما در حین انجامش بر اثر تیراندازی آلمانی‌ها زخمی می‌شود و... 
پس از جنگ، اگرچه مردم پیروز می‌شوند، اما پسرک که اکنون نوجوانی رشد یافته است، خوب می‌داند که مبارزه‌ی بزرگتری در پیش است: "مبارزه به خاطر صلح".

■□■

داستان کودک، سرباز و دریا داستانی است که مشکلات و تئاثیرات جنگ را نشان می‌دهد، ولی چونکه برای کودکان نوشته شده‌، از نمایش خشونت زیادی خودداری کرده‌ است. 
نکته‌ای دیگر اینکه، این کتاب شخصیت منفی ندارد و تمامی شخصیت‌های آن آموزنده و مثبت هستند.
منفی‌ترین پدیده در این داستان جنگ است. زاویه‌ی دید کتاب نیز از زبان سوم شخص بیان شده‌ است. 


■□■

▪بخش‌هایی از متن کتاب:
(۱)
پسری سیزده ساله روی تخته سنگی دراز کشیده بود و با چشمان نیمه‌باز، بازیگری‌های آب را تماشا می‌کرد. در برابرش جویباری شفاف از دل سنگ بیرون می‌تراوید و برکه‌ی کوچکی را بجود می‌آورد که در آن خزه‌ها به آرامی تکان می‌خوردند.

(۲)
انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود. خانم لوگراند قهوه را با آرامی در فنجان پسرش ریخت. پی‌یر زیر چشمی مادرش را می‌پایید و از این همه آرامش تعجب می‌کرد. از آرامش کسی که شب قبل تا آن حد جسور بود. پی‌یر گفت:« به دیشب فکر کردی؟» 
-«بله عزیزم، ولی می‌دونی که ما حق نداریم راجع به اون صحبت کنیم. رفتارمون باید کاملا عادی باشه» 
پی‌یر به مادرش نگاه کرد. مثل اینکه تازه او را کشف می‌کرد. مادرش با آن موهای سیاهی که پیچ و تاب‌های ظریفی که داشت، چقدر زیبا بود. صورت بیضی شکل داشت و چشمانش را مژه‌‌های بلند پوشانده بود.

(۳)
نباید همیشه به رنج‌های دیگران فکر کرد. یک بچه باید بتواند خوشحال باشد و فراموش کند. 

(۴)
مردان همه‌ی کشورها می‌توانند دوست هم باشند - البته اگر احساسات مشترکی داشته باشند.

(۵)
کودکی سن صلح است. صلح در ما به امانت گذاشته شده و ما باید آن را مانند چیز گران‌بهایی حفظ کنیم، تا سن عقل - که وظایف زیادی به همراه دارد - برسد، و این امانت را از ما بگیرد.

(۶)
ورای نفرت و پیکار، عشق و صلح وجود دارد.


✍ #زانا_کوردستانی 

زانا کوردستانی
۱۵ شهریور ۰۲ ، ۰۳:۰۳

آرش دل‌آور شاعر کوچصفهانی

آقای "آرش دل‌آور" شاعر، نویسنده و منتقد ادبی، زاده‌ی سال ۱۳۵۹ خورشیدی، شهرستان کوچصفهان است.

زانا کوردستانی