انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

کودک، سرباز و دریا 


چند روزی بود مشغول خواندن کتاب تازه‌ای بودم که از کتابخانه‌ی دکتر آیتی بروجرد به امانت گرفته بودم. امروز ۸ شهریور ۱۴۰۲ خواندنش را به پایان رساندم.
با هم نگاهی به این کتاب خواندنی و ارزشمند بندازیم...

■□■

کتاب "کودک، سرباز و دریا" نوشته‌ی "ژرژ فون ویله" نویسنده‌ی فرانسوی، در سال ۱۹۶۴ میلادی، است. 
آقای "ژرژ فون ویله" (George Fonvilliers) در سال ۱۹۲۱ میلادی، در فرانسه چشم به جهان گشود.  
تمام آثار این نویسنده به زبان فرانسوی نوشته شده‌ است. 
وی بین سال‌های ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۱ مدیر مدرسه‌ی ابتدایی بود. به همین دلیل تجربه‌ی خوبی در برخورد با کودکان و نوجوانان داشت. این تجربه باعث شد تا رمان‌هایی که می‌نویسد، به خوبی بتواند در دل آنها جای گیرد و سبب شد که از او به عنوان یک نویسنده‌ی ادبیات کودک و نوجوانان یاد بشود. 
از آثار این نویسنده، فقط دو کتاب "کودک، سرباز و دریا" و "پیف و جادوگر" در دسترس است، و بسی جای تأسف که در مورد زندگی‌اش نیز اطلاعاتی چندانی در دسترس نیست.
کتاب کودک، سرباز و دریا، توسط خانم "دلارا قهرمان" به فارسی ترجمه شده‌ است. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۴۹ خورشیدی، توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است.
این کتاب، در ژانر کتاب‌های داستانی کودک و نوجوان نوشته شده‌ و به دلیل داشتن فضایی ملتهب و جنگی، مناسب بچه‌هایی است که به هیجان و ماجراجویی علاقه دارند. 

■□■

داستان این کتاب، در دو بخش، بخش اول با هشت فصل و بخش دوم با هفت فصل روایت شده است.
کودک، سرباز و دریا، داستان جدال قدرت با انسان است. جنگی که با همه‌ی قدرت و خشونتش در برابر مهربانی آدمیان مغلوب است و در نهایت این سرود صلح است که گوش نواز است و همگان مشتاق شنیدنش هستند.
قهرمان اصلی، داستان یک پسر بچه‌ی ۱۲ ساله فرانسوی به نام "پی‌یر لوگراند" است. پی‌یر در روستای "پورت آن مر" که تحت اشغال نیروهای آلمانی‌ در دوران جنگ جهانی دوم است، زندگی می‌کند.
در بخش اول کتاب زندگی پی‌یر بررسی می‌شود. پسرکی که بیشتر حرف می‌زند تا عمل کند، ولی زرنگ و پر جنب و جوش و سر نترسی دارد. 
پی‌یر در همان عالم کودکی دست به خراب‌کاری و نقشه‌های عجیبی نیز می‌زند، اما در نهایت معلمش آقای "پیشون" او را مهار می‌کند. 
در بخش دوم کتاب پی‌یر با معلمش آقای پیشون دوست می‌شود. پی‌یر دوست دارد که در جنگ علیه سربازان آلمانی بجنگد. اما معلش این اجازه را به او نمی‌دهد. در نهایت آقای پیشون به همراه چند تن از دوستانش به دلیل انجام فعالیت‌ علیه نیروهای اشغال‌گر آلمانی، دستگیر می‌شوند. دستگیری آن‌ها باعث شد، پی‌یر بیش از پیش برای مبارزه با آلمانی‌ها مصمم شود. در ادامه پی‌یر با یک سرباز آلمانی به نام "هانس گرفلد" آشنا می‌شود، و دوستی عمیقی بین آنها شکل می‌گیرد. اما پی‌یر به سرباز اجازه نمی‌دهد که مانع احساسش نسبت به وطنش و ارتش آلمان شود. مبارزه پی‌یر نه از برای شعله‌ورتر کردن آتش جنگ، بلکه برای به وجود آوردن صلح است. سرباز آلمانی نیز مخالف جنگ است. 
پی‌یر همچون مردم دیگر به علت از دست رفتن آزادی دلگیر و افسرده است، به این فکر می‌افتد که با جمع‌ کردن دوستانش، هم‌دوش دیگر مبارزان، علیه سربازان آلمانی بجنگد. عشق او به میهن، صلح و آزادی باعث می‌شود که به یاری دوستانش، "لویی" و "مارتیه" برادر و خواهری شجاع، در ماجرایی بزرگ و خطرناک وارد شود.
پی‌یر تصمیم می‌گیرد تا قسمتی از راه آهن را منفجر کنند تا کاری برای کشورش و بر ضد آلمانی‌ها انجام داده باشد. وی موفق به این مهم می‌شود، اما در حین انجامش بر اثر تیراندازی آلمانی‌ها زخمی می‌شود و... 
پس از جنگ، اگرچه مردم پیروز می‌شوند، اما پسرک که اکنون نوجوانی رشد یافته است، خوب می‌داند که مبارزه‌ی بزرگتری در پیش است: "مبارزه به خاطر صلح".

■□■

داستان کودک، سرباز و دریا داستانی است که مشکلات و تئاثیرات جنگ را نشان می‌دهد، ولی چونکه برای کودکان نوشته شده‌، از نمایش خشونت زیادی خودداری کرده‌ است. 
نکته‌ای دیگر اینکه، این کتاب شخصیت منفی ندارد و تمامی شخصیت‌های آن آموزنده و مثبت هستند.
منفی‌ترین پدیده در این داستان جنگ است. زاویه‌ی دید کتاب نیز از زبان سوم شخص بیان شده‌ است. 


■□■

▪بخش‌هایی از متن کتاب:
(۱)
پسری سیزده ساله روی تخته سنگی دراز کشیده بود و با چشمان نیمه‌باز، بازیگری‌های آب را تماشا می‌کرد. در برابرش جویباری شفاف از دل سنگ بیرون می‌تراوید و برکه‌ی کوچکی را بجود می‌آورد که در آن خزه‌ها به آرامی تکان می‌خوردند.

(۲)
انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود. خانم لوگراند قهوه را با آرامی در فنجان پسرش ریخت. پی‌یر زیر چشمی مادرش را می‌پایید و از این همه آرامش تعجب می‌کرد. از آرامش کسی که شب قبل تا آن حد جسور بود. پی‌یر گفت:« به دیشب فکر کردی؟» 
-«بله عزیزم، ولی می‌دونی که ما حق نداریم راجع به اون صحبت کنیم. رفتارمون باید کاملا عادی باشه» 
پی‌یر به مادرش نگاه کرد. مثل اینکه تازه او را کشف می‌کرد. مادرش با آن موهای سیاهی که پیچ و تاب‌های ظریفی که داشت، چقدر زیبا بود. صورت بیضی شکل داشت و چشمانش را مژه‌‌های بلند پوشانده بود.

(۳)
نباید همیشه به رنج‌های دیگران فکر کرد. یک بچه باید بتواند خوشحال باشد و فراموش کند. 

(۴)
مردان همه‌ی کشورها می‌توانند دوست هم باشند - البته اگر احساسات مشترکی داشته باشند.

(۵)
کودکی سن صلح است. صلح در ما به امانت گذاشته شده و ما باید آن را مانند چیز گران‌بهایی حفظ کنیم، تا سن عقل - که وظایف زیادی به همراه دارد - برسد، و این امانت را از ما بگیرد.

(۶)
ورای نفرت و پیکار، عشق و صلح وجود دارد.


✍ #زانا_کوردستانی 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۱۹
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی