خالد بایزیدی
استاد "خالد بایزیدی"، شاعر، نویسنده و مترجم کورد است.
استاد "خالد بایزیدی"، شاعر، نویسنده و مترجم کورد است.
بارانِ دلتنگیهاست وُ،
--خیسم از نبودنت!
...
هیچ سقفی بر سرم،
دستت نمیشود.!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
سیروان مرادی فعال و شاعر کورد اهل کامیاران و عضو گروه موسیقی "کورال" زادهی ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ خورشیدی است.
استاد رحیم لقمانی شاعر، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار کردستانی در سال ۱۳۳۸ خورشیدی در روستای سرتکتلوی سرشیو سقز دیده به جهان گشود.
بیژن مارابی شاعر و نویسندهی کردستانی، با نام شعری "ساروسان" زادهی کامیاران است.
بانو "بیان عزیزی" شاعر و فعال حوزهی زنان کردستانی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی در بانه دیده به جهان گشود و اکنون ساکن سنندج است.
او در سال ۱۳۹۵ دبیر جایزه ادبی هنری "کال چرا" از طرف مرکز فرهنگی و هنری "کال چرا شین" سنندج بود.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
[این مرز خوشی ندارد که به دستت بدهم]
این مرز خوشی ندارد که به دستت بدهم
ببخش، من یاد نگرفتهام
شال گردنی برایت ببافم از پاییز آمده باشد
یا خیابان و جمعه
جمعه و هوا و سردرد را
روی ملافهها گلدوزی کنم
پای چپم را از جنگ پس بگیرم
لباسهای آن سالت را بدوزم.
تنها میتوانم انگشتانم را روشن کنم
روزها را سقط کنم
یا کفشهایم را فرار کنم
باید گریلایی این جغرافیای پر از خط را فتح کند
باید کسی این کوهها را به خانه برساند
فاجعه را از اخبار سایت و رادیوها حذف کند
انفجار را از وسط خاورمیانه
و حجم و مرگ را از زمین.
در ناتوانی اتاقم
خستگیات را بنشین
در آن موسیقی غمگینی که میبارد
من صبحها دختری هستم
که فنجانی شیر و درخت دوری را برایت میآورد
گاه و بیگاه انگشتانم را بشمار
ببین آیا هنوز همان زن بیصورت هستم
یا زمین پر از مین است؟
انفرادی زمستان است
نترس از زخمهایم
که در تاریکی گریه میکنند
ماه نیمه بود
صدایم کردی و من سنگ شدم
ماه به هم ریخته بود
صدایم کردی و درد شدم
صبحها به تو فکر میکنم
مثل یک زندانی به نان گرم
این روزها زخم میشوم
به تو فکر میکنم
مثل گریلای «هەڤاڵ» به جای گلوله
میشوم سرخ و نا سرخ و با آب میروم
پوستم در من کوبانی است.
گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
شادروان، "باقی شفیعی" فرزند صوفی رحیم، متخلص به صیاد، شاعر، محقق و مترجم، نوازندهی شمشال کورد، در یکم آذر ماه سال ۱۳۲۵ در شهرستان پاوه استان کرمانشاه، به دنیا آمد.
مردیست تنها،
--روزگارم،،
مینگرم،
انگار پیر شده است.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#انجمن_شعر_و_ادب_رها (میخانه)
استاد «ایرج خالصی» فرزند حاج عبدالعلی خالصی، (از طایفهی لرتبار "رشنو" یا "رشنوادی" ایلام) شاعر پیشکسوت ایلامی، زادهی سال ۱۳۲۶ خورشیدی، در شهر ایلام است. او به زبان فارسی و کوردی ایلامی شعر میسراید و بیشتر اشعارش در قالب مثنوی و مضمون اشعارش عشق و عرفان وصف طبیعت و مسائل اجتماعی و... است. شعر خالصی روان، ساده و دارای آهنگ و موسیقی خاص است.
انار ترک خوردهست،
--لبخندت!
میکِشاند به خوردن
پاییز نگاهم را...
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#انجمن_شعر_و_ادب_رها (میخانه)
در نهادِ کدامین حادثه
(قیدت) کنم؟
تا تو،
مقید به (فعل آمدن) بشوی!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#انجمن_شعر_و_ادب_رها (میخانه)
امید رحمانی شاعر کردستانی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی در شهر بانه به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی معماری از دانشگاه کردستان ادامه داده. از سال ۱۳۷۰ نوشتن شعر و داستان و مقاله و نقدهای ادبی اجتماعی را شروع کرد و همزمان در زمینهی کاری خود یعنی معماری و طراحی داخلی کار کرده است.
در پیله ی دلتنگی،،،
چنان گرفتارم که'
پروانهگی؛
فراموشم شده ست!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
شیرین میکنی هر شب
--خوابهایم را.
و بِسترم؛
طعمِ "تو" را میگیرد
تا،،،
--صبح!.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
زندهیاد اسفندیار غضنفری امرایی شاعر، نویسنده و محقق لرستانی زادهی ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۲۹۴ خورشیدی در کوهدشت و درگذشتهی اسفند ماه ۱۳۷۱ است.
[تقدیم به کودکان کار]
مرد نبود
اما کارهای مردانه میکرد
کودکی که،
موریانههای کار
ساقه ی لبخندش را
جویده بود!.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
"رحمان عزیزی بیرانوند" شاعر لک زبان لرستانی، زادهی ششم بهمن ماه ۱۳۶۴ خورشیدی در شهرستان بروجرد است.
دروغ بزرگیست
جهانِ بی تو...
♡
نفسهایت،
فصل بهارست!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور
هنوز چهلم مادرم نگذشته بود که پدرم سور و سات ازدواج مجددش را برپا کرد.
عمو "طهماسب" رفته بود، صندلی و چراغهای کرایه را بیاورد تا جشنی را که پدر به همسر جدیدش قول داده بود؛ برگزار کنند.
سالهاست پوستم،،،
خشکسالی انگشتانِ بارانیت را دارد!
♡
بر من ببار!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور