انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۱، ۱۴:۱۴ - عسل رویال
    عااالی
نویسندگان

۲۷ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

۱۰ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۴۴

مجموعه هاشور ۱۱ لیلا طیبی

مجموعه اشعار هاشور ۱۱ #لیلا_طیبی(رها) 

(۱)
به یاد آور مرا،
     --امروز،،،
یادبودهای فردایت،
بی من،
         بی‌فایده‌ست!

 
(۲)
 
زخمی‌ عمیق دارد،
درخت عمر من از
          --تبر تنهایی!


#لیلا_طیبی(رها)
#کتاب_عشق_از_چشمانم_چکه_چکه_می_ریزد

زانا کوردستانی
۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۳۳

پشیو و هه‌ژار

- پشیو و هه‌ژار:

وه عشقت بیمه بی‌که‌سْ بی‌قه‌رار
جور مه‌جنون گه‌ردم، دیار وه دیار
دیده‌و دل گِرین، پشیو و هه‌ژار
جور ماران گه‌سته، هه‌ر مه‌کم هاوار

 

∞ برگردان:

 

با عشق تو بیکس و بیقرار شدم
همچون مجنون آوارهٔ این شهر و آن شهر شدم
چشم و دلم گریان و پریشان حالم
مانند کسی که مار نیشش زده دائم داد و فریاد می‌زنم.


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#دوبیتی_کوردی

زانا کوردستانی
۰۷ فروردين ۰۰ ، ۱۷:۵۶

حالم مه‌پرسه!

▪︎حاڵم مەپرسە!


خەبەرم لێ ئەگری؟
ئاه!
-- ئازیەت بارم،
           ئازیەت بار!
ئاخر نابینی کە ئاێر گوڵۆڵه‌،
                     سینەی گۆڵی دڕاند؟
بوو نابینی کە خەزانێکی گرتۆڵەو ترسناک 
چنگ لە جەستەی گیان دارستان دەخاتوو؟
مەرگی دانە دانە یان دێنێتە پێشەوا؟

ئەمڕوو،
گۆستاخێکی بێ خوا 
جەستەێ چوار خوویشکی هیلاو و بێ‌تاوان
ڕووتەو کرد...

ئازیەت بارم 
          ئازیەت باری برینەکانی وڵاتم!
                    داخداری حەڵەبجەی ژاعردایش 
                           و کۆبانیە خاپورکراوەکەم،،،
ئازیەت باری کوردیستانم.
...
حاڵم مەپرسە...

سه‌ئید فه‌لاحی (زانا کوردستانی)


∞ برگردان فارسی:


▪︎از احوالم نپرس!


از احوالم می پُرسی؟ 
آه!
--سوگوارم،
         سوگوار!
مگر نمی‌بینی آتش گلوله،
سینه‌ی گل را دریده است؟ 
و پائیزی وحشتناک
بر تن باغ چنگ می‌زند؟
و دارد 
مرگِ درخت‌های جوان  
       دانه دانه رقم می‌خورد؟

امروز؛
چهار خواهر معصوم را
گستاخی خدانشناس عریان کرد

سوگوارم 
     سوگوارِ زخم‌های وطنم!
          سوگوار حلبچه ی مسموم
               و کوبانی ویران،،،
                   سوگوار کوردستانم.

--حالم را 
         نپرس!


#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۰۴ فروردين ۰۰ ، ۰۴:۵۵

هرمز انصاری

هرمز انصاری

هرمز انصارى شاعر و نویسنده (زاده ۷ اسفند ۱۳۱۴ اراک - ۴ آبان ۱۳۹۹ تهران) بود.
در اسفند ۱۳۱۴، در محله‌ی حصار اراک –کوچه انصاری– به دنیا آمد، از همان سال‌های اول دبستان شعر می‌گفت. پس از گذراندن دوران ابتدایی و آغاز دبیرستان در زادگاهش، در تهران به دبیرستان البرز رفت. او که از دوره دبستان شعر می‌گفت، شوق فراوانی نیز برای نوشتن داشت و در سال‌های ۳۲ تا ۳۴ با تنوع نوشتاری‌اش، در زنگ انشا برای بیش از ده نفر - زیر میز - انشای متفاوت می‌نوشت که برخی از این انشاها با پیشگفتاری در زمینه تمرین نویسندگی در آبان ۱۳۴۱ در کتاب ”گلگشتی در مدارس“ به چاپ رسید.
در دانشسرای عالی "دانشگاه تربیت معلم" در رشته زبان انگلیسی پذیرفته شد. در ۲۳ تیر ۱۳۳۶ خود مستقلاً آموزشگاهی برای همه رشته‌های درسی بنیان نهاد و بعد امتیاز انستیتو زبان سیمین را گرفت و در تهران و اراک موجب قبولی تقریباً ۱۰۰% شرکت کنندگان آن کلاس، در کنکور سراسری شد.
در بازگشت از سفر امریکا، دبیران دبیرستان پهلوی اراک از هرمز انصاری خواستند معاونت آن دبیرستان را بپذیرد.
در پاییز سال ۱۳۴۵ مسئولیت سرشماری یک چهارم شهر اراک به او سپرده شد. او که خود نتایج ناشی از سرشماری را تحلیل می‌کرد به این نتیجه رسید که اراک دانشگاه می‌خواهد. اولین مقاله را با عنوان” این شهر دانشگاه می‌خواهد و در این دیگر جای گفتگویی نیست“ در روزنامه اراک به چاپ رساند.
این نوشته‌ها و مقاله‌های بعد و پشتیبانی مردم موجب شد که مدیر بلندپایه‌ای از سازمان برنامه برای خواسته‌های مردم بیاید و بزرگان شهر، ”هیات تدارک تأسیس دانشگاه اراک“ را بنا نهادند.
عضویت در آن هیات را علاوه بر نمایندگان فرهنگیان، هنرمندان، ورزشکاران، بازرگانان، بانوان، جوانان، فرماندار و شهردار و رییس فرهنگ و رییس بهداری و رییس اوقاف نیز پذیرفتند و هرمز انصاری را به دبیری آن هیات برگزیدند.
انصاری در مهرماه ۱۳۴۷ با ابلاغ وزارتخانه، به تهران منتقل شد.
در اردیبهشت ۱۳۸۴ خواهر کوچکش که زیست شناس بود، در سرکشی به حوزه‌های پرورش ماهی در سواحل شمال، در یک حادثه رانندگى جان خود را از دست داد. سیمین، خود، آزمایشگاه ایمونولوژی را برای پرورش ماهی در آب‌های شیرین بنیان نهاده بود. برادر در گرامی‌داشت خـاطره خواهر ”موسسه انگلیسی سیمین“ را شکل داد که خدمات فرهنگی ارزنده‌ای داشت.
وی در چند سال گذشته حدود ۵۰ عنوان کتاب را به چاپ رسانده است، از جمله: تبریک‌های نوروزی - کوتاه نویسی‌ها - آن روزها - این روزها - تو به من عشق ورزیدن یاد می‌دهی - چه بنویسیم - چگونه بنویسیم - پرنده‌های عشق
آواز مرا بخوانید - نگوییم - بگوییم و نیز نوشته‌هایی از هرمز انصاری که به‌صورت کتاب منتشر شده است.
۴ آبان ۱۳۹۹ هرمز انصاری در اثر بیماری کرونا درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

- نمونه ی آثار:
)
و نوشتم:
”تعصب بزرگترین مانع درک حقیقت است.
و با نوعی برداشت از یک فرمول فیزیک، نوشتم:
”عددی ثابت= قوای ذهنی× نیروی عینی
چه، دیده بودم که نیروهای عینی فراوانی 
برای تغییر و اعتلای وضع موجودشان 
جان بر کف، به میدان آمده بودند.
و همه شکست‌ها و ناکامی‌ها،
ندانم کاری‌ها و بیهوده کاری‌ها را
ناشی از ضعف ”قوای ذهنی“ می دانستم؛
از نا آگاهی ها، نارسایی های اندیشه،
و بر اندیشه ها نیندیشیدن.
دیدم ما در صحنه بودن را
با ” آگاهی“ عوضی گرفته بودیم
و احساس را، به جای اندیشه،
نیروی محرکه تاریخ.

)
معلمی
برای اصلاح«غلط» نوشته‌ها نیست 
برای
دادن ایده های ناشنفته است،
آوردن شیوه‌های ناآموخته،
به کار گیری ابزارهای ناشناخته.
برای
آشنا کردن آدمی است
با توانمندی های آدمی.
گشودن راه های بهره وری است 
از آن چه هستیم 
و از آن چه داریم.
برای 
شکوفایی پر بارِ تلاش انسان هاست
در ساختن زندگی
_ زندگی در خور" انسان"

)
" تا آیندگان"
با خصالی والاتر از" گذشتگان" 
بار آیند... 
یا زندگی شما پیام شماست
پیام شما و زندگی تان... 

)
«کوتاه نویسی را مثل چیزهای دیگر نمی شود یکسره نوشت. نویسنده باید با مسئله ای برخورد کند، آنرا بشناسد و بفهمد و بالا و پایین کند، علل و عوامل آن را پیدا کند و اگر لازم باشد راه برون رفت از آن را و در کوتاه ترین شکل آن را تحویل خواننده دهد.»

)
« وقتی نویسنده می نویسد 
فاقد نیستم واقف نیستم 
می گوید که درد ما نداشتن نیست،
ندانستن است.
وقتی نویسنده می گوید:
نه حکیم حاکم، که حاکم حکیم.

جمع آوری:
#سعید_فلاحی / #لیلا_طیبی (رها)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
- سایت رسمی هرمز انصاری.
- کانال تلگرامی فصلنامه رازان.
- کانال تلگرامی برگی از تقویم تاریخ.

زانا کوردستانی
۰۳ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۵۲

ئه‌من کوردم

له باشوور،
        یا باکوور!
له رۆژهه‌ڵات،
         یا رۆژاوا!
...
نازانم له‌کوێ دەمرم!
        چەند دەژیم؟!
                چه‌نده ژانم؟!
...
بەڵام هەر دەڵێم،
              هه‌ر بزانه،
                     هه‌ر کوردم وُ
                     هه‌ر کورد ده‌بم.

 

🔄  برگردان:

 

در جنوب
یا شمال
در شرق
یا غرب
نمی‌دانم در کجا می‌میرم
چقدر زندگی می‌کنم؟
چقدر درد خواهم داشت؟
اما همیشه می‌گویم
و بدانید
همیشه کوردم و
همیشه کورد می‌مانم.

#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۰۲ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۰۳

جه‌مالی تو

جه‌ماڵی تۆ پڕ له ژانه،

رێشه دڵیان

-- ئه‌و پیاوه‌کانی وا تۆیان دیه‌ی!

...

له ئێش ئیشق تۆ،

     -- یان ئه‌مرن،،،

          یان که شایه‌ر!!!

 

 

∞ برگردان فارسی:

 

 زیبایی‌ات دردناک است،

زخمی بر دل دارند

   -- مردهایی که تو را دیده‌اند!

...

از درد عشق تو،

   -- یا می‌میرند،،،

        یا که شاعر!!!

 

#سه‌عید_فلاحی (زانا کوردستانی)

زانا کوردستانی
۰۱ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۴۱

شعر کوردی

دو شعر کوتاه کوردی از زانا کوردستانی

(۱)
وشانی زۆر نێو دەمم تلۆڤە کرانە!
بەڵام، 
تەنانەت نێوی تۆس 
کە لەگەڵ هەر شێعرێک دا
                   --دیتە دەر!!!

 ☆ برگردان فارسی:

 در دهانم، واژه‌های تلنبار شده بسیار‌اند!
اما تنها تویی،
       که با هر شعر--
از دهانم بیرون می‌آیی.
 
__________________

(۲)
هەرکاتێک کە بێت
مانگەشەو یا خۆرەتاو؛
من شێعرەکانم 
بۆ ئەو شەمعانە دەنووسم کە 
لە شەڕی تەک تاریکی 
                          شەهید کران.

☆ برگردان فارسی:

 مهتاب باشد،— یا آفتاب؛
فرقی نمی‌کند
من،،، شعر‌هایم را
برای شمع‌هایی می‌نویسم که؛
در نبرد با تاریکی،
— شهید شده‌اند!.
 
#سه‌عید_فه‌لاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_کوردی

زانا کوردستانی