۰۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۰۴
عادت
[عادت]
نگران نباش ای عزیز دلم!
نمیگذارم دلم به تو عادت کند.
همین اندازه برایم کفایت میکند که
تا مردنم تو را دوست داشته باشم.
...
تو سوال نکن ای عزیز من
بگذار من احوالت را جویا باشم
دیوانه نیستم که چنین میگویم
فقط از مرگ خودم ترس دارم.
...
من نمیخواهم که تو بگویی
عاشق من هستی تا زندهای
همین کافیست که در روز
چند بار بیایی و ببینمت.
...
هی من نباشم و هی تو نباشی
اینجوری گمان میکنم
از آن روزی که عاشقت شدم
تو روح و دل و جانم شدهای.
....
دیگر حالت را جویا نمیشوم
نمیپرسم از تو چرا چیزی نمیگویی
خودت به من گفتی به بودنم عادت نکن
چونکه عادت کردن نشانهی دیوانگیست.
شعر: #دریا_حلبچهای
ترجمه: #زانا_کوردستانی
۰۱/۰۶/۰۷