مقید به آمدن
💠 مقید به آمدن:
در نهادِ کدامین حادثه
قیدت کنم؟
تا تو،
مقید به فعل آمدن شوی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
💠 مقید به آمدن:
در نهادِ کدامین حادثه
قیدت کنم؟
تا تو،
مقید به فعل آمدن شوی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
💠 طعم گس بوسه:
بگذار دهانت را
به طعم گس بوسه ای
هوس انگیز کنم
اردیبهشتِ بی بوسه
همان اسفند تنهایی است.
#چامک
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
💠 منهای تو:
منهای تو
صفر می شود
آمار زمین.
#چامک
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
@ZanaKORDistani63
@mikhanehkolop3
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
پدرم شاعر است
گرچه از اوج غزل آگاه نیست
شعر او موی سپید
شعر او
تنی نحیف
خسته از تنهایی و غم
پدرم شاعر نیست
اما
از وزن فراق آگاه است
او خودش می داند
درد با مرد
هم قافیه است
پدرم حافظ نیست
گرچه که می داند
خون دل
از شاخه ی گل می ریزد...
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
این صدا چیست
در دل کوه
ای گل سرخ؟
شاید نغمه ی چوپانی
در تنهایی…
شایدم تن زخمی ز تیر
آهویی است
در دل دشت
که به خیال بره ی گشنه اش
می میرد…
شاید نغمه رودی است
که ره می پوید
یا که شاید
سوز دل ریش ریش
عاشقی شبگرد است
که شباهنگام
دل دریا زده اش را
به کوه بنهاد
*
ناگهان قطره ای شبنم
از چشم گل سرخ
چکید
سراپا لرزید
و به شرم
که سرخ نمود گونه هایش را
گفت:
همه این نغمه و خاطره و خواهش و نجوا
در دل این صحرا
که تو می گویی،
نقش کلک خیال انگیز «او» است
او که خالق کل است
و گل است
و همه خلق جهان
شعری می ماند
که شبی گفت
و پراکند در این صحرا
اینجا
آنجا و همه جا.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- اشارتی است بر خلق و خالق جهان
قصد سفر دارم. آهنگ مسافرتی بی برنامه و شاید بی بازگشت. زندان کوچه ها و خیابانهای شهر پر دود و دم و مرارت و سنگینی بی عاطفه ی رابطه ها، فراری ام داده اند از هرچه آدمی زاد... روح آزرده ام میل پرواز دارد و دیگر تاب این قفس را توانش نیست. جایی در ناکجا آباد، قلبم را به گریز ناگزیر می کشاند و چشمان تشنه را به سوی درختان انبوه سر سبز سوق می دهد.
بارم را خواهم بست، به دیدار عطرآگین گلهای نسترن خواهم شتافت. به دیدار چنارها، سپیدار ها و بیدها. مطمئنم که دشتهای آلاله ی سرخ، مرا از تشنگی صمیمیت خواهند رهاند.
به زیارت مراتع سبز بهار می روم. به آغوش دامنه های گرین(۱)، به دامان سیلاخور(۲)، به دیدار گله های نجیب اسب و رمه های بی غل و غش میش.
دلم پر از درد و دود شده است اما هنوز دودی نه، تا که پر از کدورت نشده باید بار سفر برگیرم. میروم تا در ذهن گندمزار عطر صداقت را تجربه خواهم کنم، مهر بی ریای طبیعت را حس کنم و در بلندی تپه های آفتابی به دیدار روز خواهم رفت و در دل شب به سکوت زیبا گوش بسپارم.
امروز، فردا و شاید ماه بعد اما مطمئنأ روزی بارم را خواهم بست و از بی عاطفه گی کوچه های مرگ به آرامی عبور خواهم کرد. همه ی آلودگیهای پر فراز و نشیب خیابانهای دود و درد را ترک خواهم کرد و به دیدار شکوفه زاران رهائی، به دیدار رودخانه های ستاره ی سبز صمیمیت
؛ به دیدار خیل پرستوهای عاشق و دسته های مرغابیان زیبا خواهم رفت.
خواهم رفت از گنداب غرور کور به کوچه های سبزه و آفتاب و درخت سفر خواهم کرد.
دلم را آنجا خواهم گشود. دلم را که از سرما منجمد شده است، به آفتاب خواهم سپرد.
به دیدار کوه میروم، به دیدار چشمه... سری هم به عیادت اصالت از یاد رفته و محتضرم خواهم رفت. و او را خواهم گفت: مرا از خستگی اسارت رهائی بخش؛ بند های پیوندهای دروغین را از پایم بگسل، عریانم کن تا از رهائی سرشار گردم شاید به خود خویشتن باز گردم.
به دیدار تو خواهم آمده ای کوه، ای رود، ای چشمه، ای قلب های پاک و روح های والای مردم روستایی...
به دیدار تو آمده ام، ای خاک کهن... ای روستای من.
سعید فلاحی
۱. گرین: رشته کوه هایی در بروجرد و نهاوند
۲. سیلاخور: منطقه ای از نهاوند گرفته تا بروجرد و اراک و...
💢 #باران:
بیا باران را
از انحصارِ چتر
بیرون بیاوریم
من تشنه ی
شعرهای بارانی ام
💢 #پنجره:
شیشه ی پنجره
آبستنِ نبودن های مکرّرت شد
بیا و فارغ کن
این پنجره های پا به ماه را
💢 #خیس:
مزرعه خیسِ باران
و رفت کلاغ
گونه های مترسک
خیس شد از اشک تنهایی
💢 #شعر:
زنان قبیله ی شعرم
همچنان آبی می پوشند
سرخ می بوسند
شعرم را بر لبهایشان.
💢 #خیال:
بارانِ خیالت می بارد
یکریز در
کوچه های خیالم
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
https://t.me/sepkomikhaneh
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
💢 #شیر:
شیر می باید بود
در این جنگل
گربه ی دست آموز است
شیرِ در سیرک
💢 #پیله:
پیله کرده ام
به دیدارت
زودتر به مقصد می رسند
پروانه هایی
که پیله می کنند
💢 #دریا:
در نگاه ام دریا
آغوش تو است
و موجهایش، موهایت
که من
دل به دریای تنت زده ام.
💢 #شب:
و من هر شب
در اضطراب کودک درونم
پاهای تاول زده ای را می بینم
از دختران قبیله ام
که برهنه می رقصند
در سکوت غمگین شب
💢 #بی خیال:
بی خیال
این دل
بی خیالِ تو نمی شود
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
https://t.me/sepkomikhaneh
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
💢 #مو:
خرمن موهایت را
پریشان نکن
که شانه تُرد احساس برکه
تعادل نگاه شب را
بههم می ریزد
هر تار موی تو
💢 #اوج:
اوجِ جهل
کوتاه آمد
وقتی آفتاب علم
اوج گرفت
💢 # تکرار:
تکرار میکنم
این را بارها
جهانم بی تو
غمی تکراری است
💢 #آمدنت:
آمدنت را برسان
اینجا مردی
تمام شعرهایش را
نذرِ آمدنت کرده است
💢 #هوا:
در هوای تو سپرده ام
به بغض
شعرهای سر به هوایم را
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
https://t.me/sepkomikhaneh
http://mikhanehkolop3.blogfa.com