ترجمهی شعرهایی از شنو محمد زاخو
خانم "شنو محمد زاخو" (به کُردی: شنۆ محمد زاخۆ) شاعر و سیاستمدار کُرد عراقی، زادهی ۴ اکتبر ۱۹۸۰ در اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
خانم "شنو محمد زاخو" (به کُردی: شنۆ محمد زاخۆ) شاعر و سیاستمدار کُرد عراقی، زادهی ۴ اکتبر ۱۹۸۰ در اربیل پایتخت اقلیم کردستان است.
استاد "بن محمد ازهرالدین ملا داغبلندان" شاعر هرمزگانی، متخلص به "أزهر" و مشهور به "خباز فقیر" در روز چهارشنبه یکم خرداد سال ۱۳۳۰ خوشیدی، مطابق با شانزده هم شعبان سال ۱۳۷۰ هجری قمری، برابر با بیست سوم مه سال ۱۹۵۱ میلادی در روستای کوخرد از توابع شهرستان بستک دیده به جهان گشود.
استاد "محمود نائل" شاعر و معلم خوزستانی، زادهی سال ۱۳۳۸ خورشیدی در خرمشهر است؛ که بسیار سروده، امّا کم منتشر کرده است.
آقای "محمد شیرینزاده" شاعر خراسانی، زادهی ۶ شهریور ماه ۱۳۷۳ خورشیدی، در مشهد است.
آقای "سعید جلیلی هنرمند"، شاعر همدانی، زادهی ۱۷ خرداد ماه ۱۳۵۷ خورشیدی، در شهر بهار است.
استاد "رامیار محمود"، (به کُردی: ڕامیار مەحمود) شاعر و نویسنده کُرد و سردبیر دیجیتال میدیای کوردڕوام، در اقلیم کردستان است.
از او تاکنون چند کتاب از جمله "من شبی پر از دلتنگی دارم" چاپ و منتشر شده است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
روبروی آیینه ایستادهام
مقابلم غباری سیاه میبینم.
و گردبادی،
که یواش یواش در جانم ساکن میشود.
(۲)
آن پرندههای سیاه را نمیبینید،
بیآنکه بال بزنند،
پرواز میکنند،
تهوع میگیرند
و ستارهای مرده
از منقارشان میریزد.
(۳)
میخواهی خودت را بکشی،
شاید که زندگی روی خوشش را به تو نشان بدهد!
اما گذشته سخت است،
وقتی میان این تن کوچک، تو نیستی.
(۴)
سخت نیست، به جلو رفتن!
زیرا شما هنوز پی نبردهاید
که من برای زندگیام، پر و بال میسازم،
نه تاریخ!
من برای تغییر کردن زبان و فرهنگم،
فریاد بر میآورم،
نه برای تغییر کردن جهان!
(۵)
تا من از دوست داشتنت دست میکشم،
از درون پیر و فرتوت میشوم.
تا تو از نفرت و کینهات دست بکشی،
روایت زندگانی من پایان میگیرد.
زیرا اگر ذرهای از تو ناراحت بشوم
روزگارت پر میشود از درد و رنج.
شعر: #رامیار_محمود
ترجمه به فارسی: #زانا_کوردستانی
آقای "علیرضا لبش" شاعر، نویسنده و طنزپرداز ایرانی، است که در مطبوعات و خبرگزاریهای مختلف فعالیت میکند. او در برنامههای رادیو و تلویزیون بهعنوان طنزپرداز و مجری فعالیت دارد و توانسته جایزههای معتبری را در جشنوارههای ادبی کسب کند.
فیروزه (به کرمانجی: firûze، به ترکمنی: Firjuza و به روسی: Фирюза) نام روستایی در استان آخال در کشور ترکمنستان است.
کتاب انقراض (حیوانات منقرض شده) به صورت pdf و رایگان منتشر شد.
در این کتاب که گردآودی و نگارش #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) است و ویراستار آن هم خانم #لیلا_طیبی (صحرا) است، به معرفی گونههای حیوانات منقرض شدهی جهان به طور خلاصه و ساده میپردازد.
این کتاب در ۵۶ صفحه، توسط انتشارات الکترونیک زیتون به صورت pdf و رایگان در دسترس عموم قرلر گرفته است.
برای دریافت کتاب میتوانید به لینکهای زیر مراجعه کنید:
تلگرام:
https://t.me/mikhanehkolop3/18501
ایتا:
https://eitaa.com/mikhaneraha/7924
وبلاگ:
<a href="https://uupload.ir/view/کتاب_حیوانات_منقرض_شده_g5np.pdf/" target="_blank"><img src="https://s8.uupload.ir/css/images/udl6.png" border="0" alt="دانلود فایل با لینک مستقیم" /></a>
استاد "حمدالله لطفی" شاعر، دبیر و مدرس دانشگاه اهل ایوانغرب، که مدتهاست شعر دغدغهی اصلی اوست.
آقای "علی چنگیزی" نویسنده و داستاننویس خوزستانی، زادهی ۱۴ مهر ماه ۱۳۵۶ خورشیدی در آبادان و اکنون ساکن تهران است.
دکتر "شجاعالدین شقاقی"، شاعر و دکترای حرفهای داروسازی ایرانی، زادهی ۲۹ اسفند ماه ۱۳۴۲ خورشیدی در سراب و اکنون ساکن ارومیه است.
زندهیاد “محمدعمر عثمان” ملقب به “ژنرال پاییز” در سال ۱۹۵۷ میلادی در شهر سلیمانیهی اقلیم کردستان، چشم به جهان هستی گشود.
حسن فدایی شاعر بادها
زندهیاد "حسن فدایی" شاعر اصفهانی، زادهی سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در شهر نطنز بود. او دارای مدرک تحصیلی مهندس برق بود و به دلیل علاقه به شعر سالها در زمینه ادبیات فعالیت کرد. بیشتر شعرهای این شاعر در قالب وزنهای نیمایی بود.
آقای "علیرضا مطلبی" زادهی یکم فروردین ماه ۱۳۶۵ خورشیدی، در تهران است.
◇ چند شعر کوتاه کُردی از زانا کوردستانی
(۱)
ئهگهر خۆر و مانگم
له ئاسمان باشانۆ
قهت!
دل نادهم به هیچ لەنتەری
◇
اگر ماه و خورشید را هم
از آسمان پایین بیاورند
هرگز
دل به هیچ فانوسی نمیبندم.
(۲)
شاخانی شاهۆ
زاخەکانی قەندیڵ
چاوەکانی عەواڵان
رۆارەکانی سێمێنە و زەرێنە
بەڕوکانی زاگڕۆس
هەمویان دایکی منن!
داپۆشەرەم دەکەن
رێ وسانەم دەکەن
تێرەم دەکەنو
لە ئامێزی خوەیان دەگرەن
پەرژانی دڵەکەمی.
◇
کوههای شاهو
صخرههای قندیل
چمشههای عوالان
رودهای سیمینه و زرینە
بلوطهای زاگرس
مادران من هستند،
میپوشاننم
مینوشاننم
میخوراننم
و در آغوش خود میگیرند
دلمشغولیهایم را...
(۳)
به داخودوخان
بەلازیز و بەلالیسک
ههمو پڵژیاگ ئهبن
...
کوردستان گوڵستان بو.
◇
با غم و غصە
قاصدک بهاری و گلهای کوهستانی
همگی پژمرده میشوند
...
کردستان گلستان بود.
(۴)
له کرمانشان بیم،
یان له تاران،
له مەشهەد بیم،
یان له کاشان،
جیگام ئەگۆڕم
بڵام رەنگ و خەدە ناگۆڕەمەوە...
◇
در کرمانشاه باشم
یا که تهران
در مشهد باشم
یا که کاشان
جا و مکانم را عوض میکنم
رنگ و خویم (اصالت کُردی خودم را) را که نه...
(۵)
خۆزگا ئەمتوانشت
لەجیاتی دۆ پێ دەگەڵ هەزار پێ هەڕامدەکرد
ئەدی من مەیت نەبووم
که بە نێوانی گۆڕستان دڵخۆش و نۆنگ بێم.
◇
کاش میتوانستم،
به جای دو پا،
با هزار پا میگریختم!
مگر من جنازهام
که به قبرستان دلخوش باشم.
(۶)
من دلۆپێ بارانم
هورم
بادم
باخ و گولانم
چاوه رێتم
تاوی خۆری چاوەکانت
له سهر دامه بتوانی.
◇
من قطرهی بارانم،
ابرم،
بادم،
باغ و گلستانم،
چشم انتظار تو،
که آفتاب نگاهت را بر من بتابانی...
(۷)
کی ئەڵی ئەۆینداری خەراوە؟!
من خۆ لە ناوانی زانیاری باشه یان ماڵ؟!
تووم ئیختیار کردەوە!
◇
چه کسی گفته عاشقی بد است
من که میان علم بهتر است،
یا ثروت؟!
تو را برگزیدهام...
#زانا_کوردستانی
شاعر و مترجم روشندل، آیدا مجیدآبادی، زادهی نخستین روز مرداد ماه ۱۳۶۹ خورشیدی، در شهر ارومیه، است.
استاد "سردار قادر" (به کُردی: سهردار قادر)، شاعر کُرد زبان، زادهی ۲۱ مارس ۱۹۶۴ میلادی، در اقلیم کردستان است.
استاد زندهنام "عباس کمندی" در سال ۱۳۳۱ خورشیدی، در گونج فاطمه خانم محلهی جورآباد سنندج دیده به جهان گشود و یکم خرداد سال ۱۳۹۳ در سن ۶۲ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.