انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۱، ۱۴:۱۴ - عسل رویال
    عااالی
  • ۱ شهریور ۰۱، ۱۲:۲۲ - عباس زاده
    +++
نویسندگان

اهمیت مطالعۀ نثر مسجع فارسی


 


عنوان مجموعه اشعار : هاشور در هاشور ۲۳
شاعر : سعید فلاحی


عنوان شعر اول : ۱۰۸

جای نبودنت را
دلتنگی پُر کرده وُ
سینه به سینه
قلب‌ام را تسخیر می‌کند،
و من برای یافتنت
هرزه و ولگرد
--چون باد پاییزم.

ــــــــــــــــــــــــــــــ



عنوان شعر دوم : ۱۰۹

کشنده‌تر از گلوله؛
نبودن توست...
--(مرگِ تدریجی!)--
ـــ
وقتی،،،
روزهای سال تمام می شود وُ،
هنوز' 
ندارمت!




عنوان شعر سوم : ۱۱۰

من،،،
نشان شجاعت گرفتم؛
برای جنگیدنِ جسورانه ام
با همه!
برای فتح قلب تو!
...
و تو،،، اُسکار گرفتی
برای اجرای
نقشِ اولِ همه ی غریبه‌ها!



#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

نقد این شعر از : لیلا کردبچه

آنچه بیش و پیش از هر مسأله‌ای در این چند اثر به چشم می‌آید، تمرکز ویژۀ شاعر بر بُعد عاطفی آن‌ها است، آنقدر که به‌نظر می‌رسد شاعر، عاطفۀ اثر را کافی و بی‌نیاز کننده از سایر عناصر می‌داند، و این نکته‌ای است که در چند اثر دیگر او نیز در پایگاه نقد شعر مشهود است و در اغلب آثاری که از ایشان خوانده‌ام، توجه کمی به موسیقی، زبان، عناصر خیال و... دیده می‌شود، درحالی‌که عاطفۀ محض، می‌تواند یک متن ادبی یا یک دلنوشتۀ ساده را حمایت کند، امّا نمی‌تواند متنی را به شعر تبدیل کند.
مثلاً در اثر اول، در اینکه شاعر بگوید «جای نبودنت را دلتنگی پُر کرده» یا «من برای یافتنت، هرزه و ولگرد، چون باد پاییزم» آیا تشبیه «دلتنگی» به چیزی که حجم دارد، یا تشبیه «من» به «باد پاییز» به‌لحاظ قدرت تصویرسازی آنقدر قوی هست که شاعر را بی‌نیاز از خلق زیبایی‌های زبانی و آوایی کند؟
یا همین‌طور در اثر دوم، آیا تشبیه «نبودنِ تو» به «مرگ تدریجی» آنقدر عجیب و شگفت است که مخاطب پس از مواجهه با آن، دنبال عنصر دیگری برای لذت بردن از متن نباشد؟
امّا اثر سوم، از چند جهت قابل توجه بیشتری است، چرا که در آن، شاعر علاوه بر کشف مضمونی شعر، هم تصویرسازیِ خوبی برای نمایش ذهنیتش ارائه داده، و هم به‌لحاظ نحوی و موسیقایی، به‌طور توأمان اثر را تعالی بخشیده است.
شاعر اجزای دستوریِ نیمۀ اول و نیمۀ دوم شعر را دقیقاً دربرابر هم نشانده و هر نقشی را در نیمۀ اول، درست روبه‌روی همان نقش در نیمۀ دوم نشانده است، به این شکل:
من = تو
نشان شجاعت گرفتم = اسکار گرفتی
برای جنگیدنِ جسورانه‌ام = برای اجرای نقش اول همۀ غریبه‌ها
و می‌دانیم که این نوع دربرابر هم نشاندنِ نقش‌های دستوری، در موسیقیِ شعر بی‌وزن امروز، جایگاهی مهم دارد و بهترین نمونه‌های آن را می‌توان در شعر احمد شاملو و سیدعلی صالحی سراغ گرفت و می‌دانیم که هم احمد شاملو و هم سیدعلی صالحی در عرصۀ به موسیقی و ترنم آوایی رساندن شعر بی‌وزن، چه سهم بزرگی دارند.
ریشۀ این نوع کاربرد موسیقاییِ عناصر نحوی را که می‌توان آن را «توازن نحوی» نامید، درواقع به نثر مسجع فارسی ما می‌رسد، مانند حکایات گلستان سعدی و مناجات‌های خواجه‌ عبدالله انصاری، که اگر شاعر با توجه به همین مسألۀ کاربرد موسیقاییِ عناصر نحوی، آن متون را بازخوانی کند، می‌بیند که سعدی و خواجه‌ عبدالله انصاری تلاش کرده‌اند آن قرینه‌های نحوی که دربرابر هم می‌نشانند، به‌لحاظ آوایی و تعداد و شکل هجاها هم برابر باشند. مثلاً «شجاعت» را دربرابر «جسارت ـ حماقت ـ رعایت ـ نهایت ـ بدایت و...» می‌نشانند و «جنگیدن» را دربرابر «خندیدن ـ رقصیدن ـ فهمیدن و...»
به‌هرحال مطالعۀ نثر مسجع فارسی برای شاعر سپیدسرایی که دغدغۀ موسیقی شعر دارد، بسیار واجب است و امیدوارم شاعر، مطالعۀ آن آثار را در برنامۀ خود قرار دهد، به‌ویژه اینکه اغلب کارهایی که تا امروز از این شاعر خوانده‌ام، موسیقیِ ضعیفی داشته‌اند.

 

منتقد : لیلا کردبچه

 

شاعر، پژوهشگر، ویراستار. فعّال در حوزۀ شعر. دکترای ادبیات معاصر.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۲۲
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی