انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۲ آبان ۰۱، ۱۴:۱۴ - عسل رویال
    عااالی
  • ۱ شهریور ۰۱، ۱۲:۲۲ - عباس زاده
    +++
نویسندگان
۱۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۵:۴۰

چند شعر از حمید تیموری فرد

چند شعر از حمید تیموری‌فرد

 

چند شعر از حمید تیموری‌فرد


(۱)
بزم کبوتران  
در تالار توت و ارغوان 
سایه‌ی گل درشت انجیر 
تارمی خلوت گنجشک 
و ریسه‌ی انگور 
بر ایوان پیچک پوش.
خانه‌ی مادر بزرگ کجاست؟ 
که شهر 
بوی قفس گرفته است.


(۲)
پنجره‌اش دریاست 
رو به درنا وُ صدف.
درش جنگل 
بر لولای غزال وُ غارت.
سقفش 
کوهستان مه آلود 
با چلچراغ دماوند 
بهشت روشن دنیا.
من وُ شمال  
در این خانه زاده شدیم.


(۳)
نه باد می‌تواند
لالمونی کویر را ترجمه کند
نه شعر
شعبده‌ی چشم‌هایت را 
سوت
جار سراب و سرگردانی‌ست.


(۴)
تو به شکل‌های مختلف
در من پراکنده‌ای
مثل انبوه درخت در جنگل
ماهی در آب
برف بر کلاله‌ی کوه
و باد
بر تن عریان کویر
تو چون قطار مورچه
در مسیر زمستان
هر کجای مرا به دندان گرفته‌ای‌و
مانند موریانه
در مفصل حقیقت و رویا
لانه کرده‌ای
و من 
دیگر نمی‌توانم
تکه‌های خودم را جمع کنم.

(۵)
یک روز سونا وُ جکوزی 
روز بعد آب درمانی 
در استخر معدنی 
عصرها اسب برقی تردمیل 
صبح پیاده روی در پارک 
قرص‌های میان وعده بماند.
این شهر 
با آن همه روستایی که بلعید 
لاغر نمی‌شود!


(۶)
پدر
باغ وُ
زمین وُ
خانه‌اش را تقسیم کرد
غرورش 
در مراسم مرگ
تماشایی بود
مادر
از دنیا چیزی نداشت
مرگ بر خدایی نماز می‌خواند
که بهشت را آفرید.


(۷)
عصا نمی‌شود
مار این معرکه...
- با مشت‌های گره کرده‌و
دهان دریده
جز حرف اضافه در آستین ندارند
کلماتی که به فتق گلو
شیفته‌ی شعارند
و در سطرهای عبوس
سر 
به غول جادو سپرده‌اند -
شعر
ای خمار سایه‌نشین
صفرای صبر
در چلیک چله
ما
دل
به هیولای تو بسته‌ایم.


(۸)
کوچه گردم
آدم کافه‌های ارزان
حوالی هوار دستفروش‌ها
آنجا که سادگی
گران‌تر از افادگی‌ست
نه ویلای ساحلی دارم
نه کلبه‌ی جنگلی
دلتنگ یک صندلی‌ام
تا گاهی 
خودم را
از دوش تنهایی بردارم ...


(۹)
برای بردن جنگل
کامیون آورده‌اند
برای کشتن دریا     کشتی
گذاشته‌اند کوهها 
از غصه دق‌مرگ شوند
کویر 
از بیچارگی قلندر...
اگر می‌توانستند
افلاطون را
کلانتر شهر می‌کردند
تا
شاعران
خرمگس معرکه نباشند.


(۱۰)
رودخانه‌ام به دریا ریخت
تا گم شوم از تو
و پیدایم کند موج.
بر این همه چین و چروک خیس
حباب می‌شوم
تا بشکنم دور از تو
و پیدایم کند ماهی.
یونس... نیستم اما
گمان کنم
عید امسال
در تنگ خانه‌ات پیدا شوم.


#حمید_تیموری_فرد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۱۶
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی