ولی فولادی شاعر کورد
استاد "ولی فولادی منصوری" معروف به "ولیالله"، شاعر، نویسنده، تاریخدان، و پژوهشگر کرد کرمانشاهی، در سال ۱۳۳۹ خورشیدی، در روستای چیکان علیا، از توابع دهستان منصوری شهرستان اسلامآباد غرب دیده به جهان گشود.
استاد "ولی فولادی منصوری" معروف به "ولیالله"، شاعر، نویسنده، تاریخدان، و پژوهشگر کرد کرمانشاهی، در سال ۱۳۳۹ خورشیدی، در روستای چیکان علیا، از توابع دهستان منصوری شهرستان اسلامآباد غرب دیده به جهان گشود.
برگردان شعرهایی از لیلا طیبی به کوردی
(۱)
آسمان که دلش میگیرد،
ابری میشود
نمیدانم چرا من،
هوای گریه دارم!
🔃
ئاسمان کە پەشێو دەبێ،
هەور دایدەگرێ
نازانم بۆ من، هەستی گریانم هەیە!
(۲)
فلاکت داشت
حالِ کارگرِ سیاه...
میان ثروتی بیپایان
در معدن الماس!
🔃
قەیراناوی بوو دۆخی کرێکاری ڕەش…
لەناو سامانێکی پڕدەرەتان
لە کانگای ئەڵماسدا!
(۳)
پنجرهام،،،
بُغض کردهست!
گمانم؛
آسمان هم
هوس باریدن دارد!
🔃
دەلاقەکەم، خەمۆک بووە!
وادەزانم،
ئاسمانیش خولیای بارینی هەیە!
(۴)
متروک و خرابم،
چنان منزل عارف*!
کویی؟!
کجایی؟!
که آبادم کنی تو...
🔃
کاولو شێواوم، وەکوو ماڵی عارف
لەکوێی؟ کوێندەر؟
کە ئاوەدانم بکەیتەوە.
شعر: #لیلا_طیبی (رها)
برگردان به کوردی: #زانا_کوردستانی
پ.ن:
خانه عارف قزوینی مربوط به دوره قاجار است در قزوین، محله حمدالله مستوفی، «کوچه، خیابان» صوفیان محله پنبه ریسه که انتهای آن «کوچه، خیابان» به خیابان باغ دبیر، راه پیدا میکند قرار دارد.
[فراشعر "طاق"]
بافته اند تارهای سیاه گیسویش
[طاقبستان]
میان سینه ستبر پراو
کوهی که کم ندارد هیچ انگار
سرش میزند طعنه به قامت آفتاب!
شعریست ورد زباناش و سرود
شبانه تا سحر
دایه شده مردمان شهر را
سنگ نیست گمانِ من
که نازدانه دختریست
رفته به حجلهگاه طاق گستری
هر لحظه خوناش روانهست
--به شهر!
■
- برخیز عروسکم!
■
این گفتهی مام شهر بود
که به دست داشت
مجمعهای بزرگ
صبحانهاش معجون دلپذیر
دو چند انجیر خشک
تا نوش جان کند
زیر سوسوی نور چراغ
عروس شهر باختر به ناز
پوشیده به تن پر برگ بلوط را
ابر چون دید رخسارهاش
به حُسن
■
-بارید وُ
چشمک زنان به گوش رود غرید
■
- ای ناز عروس شهر
تنت را چه نیاز به ناز دلبران...
اما چه حیف
صد آهِ سینه سوز!
◾️
ناگاه رسید از دور
مهمان ناخواندهای ناگاه!
از قله تا دامنهاش را به خط چوب
یا ردِ دردناک یادگار
بر اندام ظریف
آن نازنینِ شهر ما
زد نقش زشت
غم یک سلطان دارد آن هم تو مام...
غمگین شده
دلِ زمان از غم طاقِ ما،
بستان که نه
سیاه بیشهای شدهست
متروک و ویران
از نافهمی ما!
گیر افتاده در مرز زمان
ساعت و دقیقهها گنگ و مبهم
احوال این عروس
احوالِ ماهی افتاده به تور صیاد گشنهایست.
■
- مرمتام پیش کش شما
نیافزا بر خرابی حالم
■
افتاده به چنگ مردمی خام
آه ای عروس خون
افتاده به چنگ باغبان نابلد!
■
-قلبتام مجروح جراحت بیکفایتی شدهست
همت کنید تا خرابتر نشده تنام
همت کنید که روز روشنم
پر نکشد به شب سیاه!
اما چه شد
سرنوشت این عروسِ شوم!
اکنون سالهاست محجور شده و تنها
بیبرادر و تنها
یتیم و دردمند
چشم دوخته به راه
که شاید کسی
دستی کشد به مهر
سر و تناش را.
#زانا_کوردستانی
آقای "رامین احمدی" متخلص به "شوریده رومشکانی" شاعر و معلم لرستانی، زادهی ۲۰ مرداد ۱۳۶۴ خورشیدی در رومشکان است.
حەوت خولەکی ئەوەڵڕۆژی ساڵ
۱
دڵتەنگی،
نەکات،
نەبەروار ناناسێت.
هەیینی بێت،
یان پێنج شەممە!
۲
بەهار،
ناوی هیچ یەک لەوەرزەکان نییە.
بەڵکو،
من کەسێکم خۆشدەوێ،
ئەو ناوی بەهارە!
۳
من وتم:خۆشمدەوێی،
ئێستا هەموو شار دەزانن.
ڕاست دەڵێن:
قسە کەوتە زار،دەکەوێتەشار!
۴
دڵتەنگی،
سادەترین،
سزای تەنیاییە!
۵
ناوهێنانت،
تامێکی سەیری هەیە.
کە بانگت دەکەم،
دەمم پڕدەبێ لەتامی لالەنگی!
۶
کە پێکەنیت،
هەستمکرد،
بە تەنیا ڕۆژی هەیینی،
عەسری هەیە!
۷
تەنیایی،
حەوت پیتە،
بەڵام،
بەسەد ساڵ ناسڕێتەوە!
◇
▪هفت دقیقه از نخستین روز سال
۱
نکند دلتنگیات نگذارد
که بدانی امروز پنجشنبه است
یا که جمعه!
۲
بهار،
نام هیچکدام از فصلها نیست!
بلکه بهار اسم کسیست،
که من دوستش دارم.
۳
من که گفتم: دوستت دارم!
تمام شهر خبردار شد،
راست گفتهاند:
حرف که بر زبان بیاید،
به گوش تمام شهر خواهد رسید!
۴
دلتنگی،
کمترین
عذاب تنهاییست!
۵
صدا زدنت،
لذتی عجیب دارد!
همینکه نامت را بر زبان میآورم،
کامم مزهی نارنگی میگیرد!
۶
چون که لبخند میزنی،
احساس میکنم
در یک عصر دلنشین جمعه هستم.
۷
تنهایی،
هفت حرف است،
اما به صد سال شناخته میشود!
شعر: #ابراهیم_اورامانی
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی
استاد "سید جعفر حمیدی"، فرزند "سید آقا" شاعر، نویسنده، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، زادهی ۵ آذر ۱۳۱۵ خورشیدی در محلهی کوی سنگی بوشهر است.
▪اشعار هاشور ۵۸ زانا کوردستانی
(۱)
آرمیده به میان تنهایی پر وهم
تو با حضورت چه پنهانی؟!
آه آمدنت،
چه لهجه ی غریبی دارد…
(۲)
اندیشهام،،،
پر است از روزنههایی که؛
سهم اندکام هستند،
از تمامِ روشنایی!
(۳)
باورم نمیشود،
غروبی ضخیم
در تنت رخنه کند.
***
تو که همیشه
همسایهی آفتاب بودی!
#زانا_کوردستانی
#هاشور
-----------♡---------
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در اینستاگرام
@shaeran_asre_ma
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان تلگرام
https://t.me/anjoman_raha
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پبامرسان موبوگرام
https://t.me/mikhanehkolop3
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان ایتا
@mikhaneraha
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان سروش
https://splus.ir/mikhanehkolop
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان بله
https://ble.ir/mikhanekolop
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان روبیکا
https://rubika.ir/RahaMikhanekolop
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان واتساپ
▪اشعار هاشور ۵۷ زانا کوردستانی
(۱)
از خانهای که تو در آن
--نیستی!
و از پنجرههایی که بستهاند،
بیزارم!
(۲)
تو رسولِ "عشق" ی وُ
میان این قوم هوا پرست
--مطرود!
(۳)
تروریستها هم،،،
از کشتن دست برداشتند.
تو - اما؛
با دوریت
داری میکشیام!!
#زانا_کوردستانی
#هاشور
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در اینستاگرام
@shaeran_asre_ma
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان تلگرام
https://t.me/anjoman_raha
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پبامرسان موبوگرام
https://t.me/mikhanehkolop3
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان ایتا
@mikhaneraha
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان سروش
https://splus.ir/mikhanehkolop
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان بله
https://ble.ir/mikhanekolop
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان روبیکا
https://rubika.ir/RahaMikhanekolop
● لینک کانال انجمن شعر و ادب رها (میخانه) در پیامرسان واتساپ
▪اشعار هاشور ۶۶ زانا کوردستانی
(۱)
دریا دور بود وُ ماهی،
به تنگ کوچکاش دل بست.
دیگر باور نکرد،
--قصهی دریا را
(۲)
به اشک چشم آبیاری کردهام
مزرعه را...
وعده را،
--درو کن!
(۳)
عجب زمین بایری
حتی رمههای گوسفند نیز
در آن نمیخورند،
--ذهنم را...
#زانا_کوردستانی
آقای "اسامه جوشن" مشهور به "پیام" شاعر ایلامی، زادهی سال ۱۳۷۹ خورشیدی، در آبدانان است.
زندهیاد "سیدکریم امیری فیروزکوهی" فرزند "سید مصطفی قلی منتظم الدوله" با تخلص "امیر" شاعر تهرانی، زادهی سال۱۲۸۹ خورشیدی در فرحآباد فیروزکوه است. او در هفت سالگی به تهران رفت. پدرش همان سال درگذشت و او تحت تربیت مادر قرار گرفت.
- انگار میل باریدن ندارد؟!
- آسمان بخلاش گرفته.
مش رجب مضطرب نگاهی به آسمان ابری و مردمی که اطرافش حلقه بسته بودند انداخت. در دل خدا خدا میکرد که باران بگیرد.
کتاب "سارا کورو، شاهزاده خانم کوچک"، نوشتهی "فرانسس هاجسن برنت" نویسندهی مشهور انگلیسی است.
استاد "سعید شیری" نویسنده، شاعر، مصحح و پژوهشگر اراکی در سال ۱۳۳۶ خورشیدی در روستای اناج دیده به جهان گشود.
[پیشکش به حضرت بانو(س)]
(۱)
دنبال مزارِ مخفیات،
--زهرا جان!
در روضهی سهشنبه شب میگردم!
(۲)
نام تو قرنها،
--یکه تاز است!
***
نامهای غیر فاطمه
گمنامیست!
(۳)
ای تو قلبِ قبله!
سوی بقیع میکشانیام،
--چرا؟؟!
#زانا_کوردستانی
توانا امین (تەوانا ئەمین / Twana Amin) با نام اصلی، "توانا جبار محمد امین"، شاعر، نویسنده، مترجم، کنشگر اجتماعی و فعال حامی حیوانات، کرد زبان، عراقی زادهی ۱ نوامبر ۱۹۸۱ میلادی در سلیمانیه و اکنون ساکن استکهلم سوئد است.
استاد "علی امرایی" شاعر و نویسندهی لرستانی زادهی سال ۱۳۵۰ خورشیدی، در روستای حسینآباد نظرعلیوند از توابع شهرستان رومشکان است.
《سومین کتاب تنهایی منتشر شد!》
کتاب "سومین کتاب تنهایی" مجموعهای از اشعار ترجمه شدهی "ابراهیم اورامانی" شاعر و روزنامهنگار کُرد عراقی با برگردان فارسی، "زانا کوردستانی" و ویرایش "لیلا طیبی"، توسط انتشارات گنجور تهران، چاپ و روانهی بازار کتاب شد.
این مجموعه، ترجمهی شعرهای کتاب "نامەکانی ناو جانتای شاعیرێک" (نامههای درون چمدان یک شاعر) است و دومین اثر از "ابراهیم اورامانی" با برگردان "زانا کوردستانی" است که برای علاقهمندان به شعر و ادبیات ایران، منتشر شده است.
کتاب "سومین کتاب تنهایی" با شماره شابک ۹-۲۹۹-۳۰۲-۶۲۲-۹۷۸ در شمارگان ۳۰۰ نسخه و ۱۰۸ صفحه، شامل ۱۰۰ قطعه شعر کوتاه است.
در این کتاب میخوانیم:
《 همه چیز جانشین خداوند است!
خورشید،
درختها،
مساجد،
جادهها،
کاخها،
پرندگان،
فقط، آدمیست،
که چون ایام گذشتهاش زندگی میکند! 》
لازم به ذکر است تمامی نسخههای این کتاب جهت استفادهی عموم دوستداران شعر و ادبیات به کتابخانههای عمومی استانهای کردستان، لرستان، کرمانشاه، همدان و استان حلبچه در اقلیم کردستان اهدا شد.