کویر:
از جام لبت شراب می خواهم
بوسه های بی حساب می خواهم
شرجی آغوشت بارانی است
منم آن کویر که آب می خواهم
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#رباعی
- عسل لعل لب تو:
اندر باغ عمر، گل روی تو دیدن دارد
وز همه صدا، نغمه ی تو شنیدن دارد
شهد شیرین و شکر و آبنبات بسیار
عسل لعل لب تو است مکیدن دارد.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#رباعی
- سودای تو:
باغ عمرم بی گل رویت هیچ صفایی ندارد
گل زیاد است ولی گل چون تو که زیبایی ندارد
چون تو باشی، به من بیم تنهایی هیچ نبود که
جز هوای کویت که دل دگر سودایی ندارد.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#رباعی
نه آفریقا نه لبنان است اینجا
که کردستانِ ایران است اینجا
گناه عالِم دردْ، بسیار دارد
و درد دین فراوان است اینجا
پر از گنج و نهانش پر ز رنج
و دخلش با فقر مهمان است اینجا
نه یاریْ، نه یاور دارد این جا
بهانه دردِ عصیان است اینجا
بسی گفتند و بس کردند، اما
ز جور و جبر هم ویران است اینجا
تأسف بار است اوضاع به قرآن
کمان ماه قربان است اینجا
به لطف حزب های گاه و بی گاه
اسیر جنگ کوردان است اینجا
امید و آرزو هیچ نمانده
گمانم غیرِ ایران است اینجا
شما ای مسئول سطح بالا
گمان کن ملک لبنان است اینجا
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مُد شده دزدی در ایران ما
رفته است بر باد چون ایمان ما
گزمه و قاضی باهم، هم کاسه
فراموش کردند چون پیمان ما
بیت المال ما همه شد خالی
زده اند دستبرد به دیوان ما
مدعی شدند دزدان و ددان
برده اند سبو از ایوان ما
اختلاسگران شدند فراوان
کرده اند آجر، همه نان ما
مُبلغ دین، قاضی و وکیل
دزدند و بردند که میزان ما
نمانده دیگر دلسوز مردمان
تا آباد کنند این ویران ما
عهد شهیدان هرگز این نبود
پاس دارید عهد شهیدان ما
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)