انجمن شعر و ادب رها (میخانه)

درباره بلاگ
انجمن شعر و ادب رها (میخانه)
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
۲۴ آبان ۰۴ ، ۰۳:۲۴

جنگی حاجی

جنگی حاجی 

آقای "جنگی حاجی" (به کُردی: جەنگی حاجی) با نام کامل "جنگی حاجی جبار" (به کُردی: جەنگی حاجی جەبار)، شاعر کُرد زبان است.
وی زاده‌ی ۱۰ مه ۱۹۶۹ میلادی، در اربیل است.

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

(۱)
[برای حلبچه]
حلبچه 
تنهای تنهاست،
تنهای تنها،
همیشه تنهاست!
از سال ۱۹۸۸ تاکنون تنهاست.
تنها می‌گرید 
تنها می‌میرد 
و در تنهایی بی‌پایانش اشک‌هایش را پاک می‌کند.
و تنهای تنها به دروغ‌های بی‌پایان ما گوش می‌دهد.
...
تنهای تنها،
با غم هم آغوش است و 
کسی نیست که تنها برای یک شب هم شده  
دردهایش را پرستار باشد.
و اکنون حلبچه، از همه کس و همه چیز بیزار است 
آنقدر دروغ‌های ما را شنیده،
که دیگر تحمل، دروغی دیگر را ندارد.
...
آسان که نیست 
سی و شش سال 
با دستانی لرزان و زخمی 
با دستانی پینه بسته
اشک‌های مردم شهر را پاک کنی 
و باز امسال از پارسال 
تنها و تنهاتر باشی،
تنها و غمبار باشی...
...
آه ای تنهایی!
آرام بگیر،
آرام آرام
آرام آرام
آرام آرام
آرام‌تر از آرام 
همچنان آرام‌تر
و دست از سر حلبچه بردار...


(۲)
به دوران پیش از اسلام خواهم رفت،
تا بتوانم،
تو را تحمل کنم.


(۳)
بید مجنون گیسوانت،
رایحه‌ی عطر زندگی می‌دهد - 
حتا ریحان هم چنین عطری ندارد...


(۴)
نامت، دلیل وجود عشق است!
اکنون،
من از کجا مولانا را بیاورم 
که این اصل اساسی را 
به چهل و یکمین سبک عرفان مبدل کند.


(۵)
هر کاری که می‌کنم 
باز به چشم تو نمی‌آید و می‌گویی:
دو دلم در عشق تو!
عیبی ندارد،
خودم دوست دارم 
به جای دو دل، هزار دل باشم 
تا با هزار دل، دوستت می‌داشتم 
تا با هزار دل، برایت جان می‌دادم.


(۶)
سرگردانم در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر
دربه‌در گوشه‌ به‌ گوشه‌ی این شهرم هنوز،
زیرا،
من نفس با عطر کوچه‌های قدیمی شهر می‌کشم.


(۷)
بید مجنون است گیسوانت،
عطر زندگی از آنها برپاست - 
کجا ریحان چنین رایحه‌ای دارد؟!


(۸)
یک شب، دو شب، سه شب!
داستان هزار و یک شب - 
الهی چه دور و دراز است این شب‌ها،
یکی صبح را بیدار کند.


(۹)
سوگند می‌خورم،
حتا دوزخم باشم -
باز به گیسوانت سوگند می‌خورم...


(۱۰)
با تو باشم،
حتا در کنج قفس - 
احساس می‌کنم در بهشت برینم.


(۱۱)
در نقش سنگ فرو می‌روم
تا به دل‌سنگی تو 
پی ببرم.


(۱۲)
چهار دیوار،
شاهدان مرگ تدریجی من هستند - 
این اتاق پر از تنهایی من.


(۱۳)
دروغ نیست اگر بگویم:
بهار نخواهد آمد،
مگر که نگاه تو بشکفد!


نگارش و ترجمه‌ی اشعار:
#زانا_کوردستانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۸/۲۴
زانا کوردستانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی